در این مقاله، به بررسی آثار مدرنیته غرب بر شهرسازی ایران می پردازیم. مدرنیته از نظر مکانی، خاستگاهی غربی دارد، اما مفهوم خاصی ندارد و رویکردی به جنبه های متفاوت فرهنگ است که در عضو نوزایی مطرح شد. هدف آن هم تبیین توانایی انسان و تسلط صرفا عقلانی بر خود و جامعه است. در چنین فضای فکری، قرن هجدهم شاهد ظهور انقلاب صنعتی بود و بنا بر ماهیت خود، تغییر و تحولات اجتماعی اقتصادی، کالبدی و فیزیکی عظیم و گسترده ای را موجب شد. در حقیقت، تحولات عصر جدید به رشد انقلاب صنعتی و خود انقلاب صنعتی به شکل گیری شهرسازی جدید انجامید...
با انطباق این بحث با واقعیت موجود در ایران، می توان گفت که رشد مدرنیته و نیز شهرسازی مدرن کشور ما، عاری از زمینه ها و بسترهای اجتماعی، اقتصادی، فکری و فرهنگی بوده است. توسعه مدرنیته و شهرسازی، بیش از آن که به عوامل ریشه ای و محتوایی معطوف باشد، بیشتر در جنبه های کالبدی و فیزیکی تحلی یافته است. بدیهی است که با چنین وضعیتی، شهرسازی نه دارای هویت ملی و محلی است و نه به رغم استفاده از روش ها و تکنیک های غربی، حاوی مدرنیسم در معنای غربی است. بنابراین، بررسی و شناخت عمیق ماهیت و فرایند مدرنیته و شهرسازی مدرن غرب و نیز واقعیات و عوامل محتوایی شهرسازی کشور و نیز ارتباطی دهی و تلفیق بهینه این دو در زمینه نیل به نقطه ای متعادل و پایدار ضروری می نماید.


دریافت اصل مقاله