شهر از جمله مهمترین دستاوردهای انسان و محصول زندگی مدنی وی است. علوم شهری در دوران مدرن، به دلیل اینکه برگرفته از جهان دوقطبی دکارت بودند، اساساً کالبد شهر را جدای از مخاطب میدانستند. این مسئله حتی در نظریات اندیشمندان اخیر، همچون لینچ نیز قابل مشاهده است؛ او شهر را مانند یک بنای نفیس معماری میداند.
این نوشته در صدد است با تحلیل رابطه تئوری منظر شهری و نگرش سیستمی، به تبیین جایگاه این نگرش در منظر شهری پرداخته، الگوی اصلی دانش منظر شهری را برای مداخله در شهر بیان نماید.nدر ادامه مطلب بیشتر با این موضوع آشنا میشوید.