شیوه پارسی
کلیه بررسیها و کاوشهای باستانشناسی حکایت از آن دارد که سابقه معماری ایران به حدود هزاره هفتم قبل از میلاد میرسد. از آن زمان تا کنون پیوسته این هنر در ارتباط با مسائل گوناگون، بویژه علل مذهبی، توسعه و تکامل یافتهاست.
معماری ایران دارای ویژگیهایی است که در مقایسه با معماری کشورهای دیگر جهان از ارزشی بخصوص برخوردار است: ویژگیهایی چون طراحی مناسب، محاسبات دقیق، فرم درست پوشش، رعایت مسائل فنی و علمی در ساختمان، ایوانهای رفیع، ستونهای بلند و بالاخره تزئینات گوناگون که هریک در عین سادگی معرف شکوه معماری ایران است.
اصول معماری ایرانی
* درونگرایی (حفظ کرامت و احترام انسان)
* نیارش (فن اجرای ساختمان)
* خود بسندگی (استفاده از مصالح بوم آورد ایدری)
* مردمواری (تبعیت از نیازها و ابعاد انسانی)
* پیمون (مدول)
* پرهیز از بیهودگی
سبکشناسی معماری ایران
* شیوه پارسی (هخامنشیان) سده ششم پیش از میلاد تا سده چهارم.
* شیوه پارتی (اشکانیان و ساسانیان) سده چهام تا صدر اسلام.
* شیوه خراسانی (صفاریان، طاهریان، غزنویان و...) از ابتدای قرن چهارم تا پایان قرن چهارم.
* شیوه رازی (سامانیان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان) قرن پنجم تا اول قرن هفتم.
* شیوه آذری (ایلخانیان و تیموریان) از اول قرن هفتم تا اول قرن دهم.
* شیوه اصفهانی (صفویان، افشاریه، زندیه و قاجاریه) از اول قرن دهم تا اواسط دوره قاجاریه.
* معماری معاصر (پهلوی، بعد از انقلاب ۱۳۵۷) از اواسط دوره قاجاریه تا کنون
از شش شیوه معماری ایران دو شیوه پارسی و پارتی مربوط به پیش از اسلام و چهار شیوهٔ دیگر مربوط به دوره اسلامی میباشد. غربیها برای شیوههای اسلامی نامهایی را به کار میبرند مانند شیوههای اموی و عباسی
شیوه پارسی
نخستین شیوه معماری ایران از روزگار هخامنشیان تا حمله اسکندر ملعون 200 سال ادامه داشت. نام این شیوه از قوم پارس گرفته شده است هزاران سال پیش دسته ای از نژاد هند و اروپایی به سمت اسیای مرکزی امدند دسته ای بزرگ از انان سکاها بودند که به دو تیره بزرگ تقسیم می شدند یکی از ان تیره ها قوم اریایی بودند به گفته کتاب اوستا جای اصلی انان خوارزم بوده که بعدها به سمت شرق ایران و دامنه های جنوبی البرز و سرزمین اذربایجان و جنوب ایران کوچ کردند . ویژگی مهم اریاییها خوی صلح طلبشان بوده که این امر باعث شد که از معماری دوره های پیشتر خود الگو بگیرند به طور مثال از معماری اورارتوها که در غرب ایران و منطقه کردستان بودند در بناهای خود استفاده کردند تالار ستون دار وکلاوه ها( خانه های روستای برج مانند سنگی در کردستان)
کعبه زرتشت از کلاوه های اورارتوی الگو گرفته است
نیارش در دوره پارسی
در معماری پارسی سقف (اسمانه) با تیر و ستون اجرا شده است در تخت جمشید دهانه ستون ها را در حدود 6 گز ( هر گز 1.6 سانتیمتر) بوده است این بزرگترین دهانه تیر چوبی ان زمان بود پایه و اساس معماری پارس از ساختمان های غرب ایران الگو گرفته ولی پارس ها در ساخت بناهای مهم خود ( تخت جمشید ) از همکاری سایر ملل و کشور ها استفاده نموده اند. ساختار بناها در دوره پارسی از سنگ بود ولی از دیوار های خشتی بعنوان دیوار باربر و ترکیبی استفاده می شد
ارایه ها ( تزینات )
ارایه ها در دوره پارسی تنها عنصر تزینی نبوده است بلکه در عین تزیین بودن عناصر معماری یا نیارش نیز بودند مثل سرستون های تخت جمشید که هم جنبه تزیینی داشته هم سازه ای
نمونه بنا ها
پاسارگاد
ویژگی های معماری پاسارگاد شامل برون گرایی و استفاده از اصول باغ سازی ایرانی
ارامگاه کوروش کبیر
معماری سنگی و سقف شیب دار یونانی
ویژگی های شیوه پارس
معماری سازه و ارایه . فضا های راست گوشه و تالار ستوندار ( شیوه معماری اورارتو ها ) . ساخت ساختمان بر روی سکو یا صفه . درونگرایی . زیباسازی پیرامون ساختمان با ایجاد استخر و پردیس
شیوه پارتی ( بعد هخامنشیان )
پارت ها تیره ای از اریایی ها بودند که طبق کتیبه داریوش کبیر سرزمین اصلی انها پرتو ( خراسان کنونی ) بوده است.
شیوه پارتی از بعد حمله اسکندر ملعون وشامل سه دوره سلوکیان . اشکانیان . ساسانیان تا دوره اسلامی در ایران کاربرد داشته است.
ویژگی های معماری پارت
قرینه گی ( تالار های پزیرایی و نیایشگاه ها )
عدم قرینه گی ( بناهای مسکونی و کاخ های معمولی
گوناگونی در طرح و تنوع معماری
درونگرایی و بهره گیری از حیاط مرکزی
شکوه و بنا با ساخت ان روی صفه
نیارش ( سازه )
استفاده از مصالح بومی و استفاده از طاق قوس و گنبد
نمونه های معماری
کاخ اشور
نمونه ای از کاخ های چار ایوانی که درون گرایی در ان دیده می شود . این کاخ الگوی مساجد ایرانی در دوره اسلامی است.
معبد اناهیتا
الگو برداری از تخت جمشید ( صفه و ستون های سنگی )
مجموعه تخت سلیمان ( اتشکده )
کوه خواجه سیستان
اتشکده فیروز اباد فارس
ایوان مداین
تناسبات طلایی ایرانی ( 25.3-42.8 ) و مصالح بومی
کاخ قصر شیرین
درون گرایی و استفاده از طاق و قوس،گنبد و صفه
معماری اسلامی
شیوه خراسان
پس از نفوذ اسلام در ایران این شیوه شکل گرفت در سال 642 میلادی اسلام رسما وارد ایران شد زمانی که اعراب حکومت ساسانیان را از بین بردند. ( اعراب در این زمان چیزی بعنوان معماری نداشته اند معماری اسلامی ایران معماری اصیل ایران است )
مهمترین ویژگی های معماری در دوره های اسلامی
مردم واری وپرهیز از بیهوده گی
از دیدگاه نیارش شیوه خراسانی تفاوت چندانی با شیوه پارتی نداشت فقط مردم وار تر شد
استفاده از مصالح بومی
در این دوره مسجد بعنوان عنصر اصلی شهر و دیار بود به همین علت مسجد مرکز تحول گشت.
نمونه های معماری
مسجد فهرج یزد
تاریخانه دامغان
مسجد جامع اصفهان ( سیره تحول معماری اسلامی ایران در مسجد جامع اصفهان دیده می شود )
مسجد جامع اردستان
مسجد جامع نیریز
شیوه رازی
ویژه گی های معماری رازی
در این شیوه بناها با کارکرد های مختلف به وجود امد مثل ارامگاه های برج مانند . میل های راهنما . کاروانسرا ها
نیارش ( سازه )
شیوه های طاق زنی و گنبد سازی پیشرفت چشم گیر نمود بجای طاق اهنگ از طاق چهار بخش استفاده شد و گنبد ها به دو دسته نار ( از دوران منحنی ) و رک ( از دوران خط ) تقسیم شد.
گنبد های دو پوسته به دو دلیل ساخته میشد پوسته خارجی مقیاس شهری پوسته داخلی مقیاس انسانی
نمونه های معماری
گنبد قابوس
برج خرقان قزوین
مسجد جامع اصفهان
کاروانسرای رباط شرف (موزه اجر کاری ایران )
مسجد جامع اردستان
شیوه اذری ( هلاکو خان در مراغه – تیموریان در سمرقند )
در این شیوه به دلیل نیاز به ساختمان های گوناگون و گسترش شهر ها ساخت و ساز سرعت گرفت در این شیوه از پیمون ( استفاده از اندازه های یکسان ) برای بدست اوردن سازه های متناسب مورد استفاده قرار گرفت.
در دوره اول به دلیل از بین رفتن هنرمندان ( حمله مغول ) معماری و شهر سازی با کاستی ونادرستی همراه بود مثلا خارج از مسایل شهرسازی الیجایتو چون چمنزار سلطانیه را دوست داشت ان را پایتخت قرار داد.
استفاده از هندسه و تنوع در معماری
استفاده از قوس های مختلف .گنبد های دو پوسته .طاق اهنگ و طاق تویزه
امود و نماسازی جدا از سفت کاری بود وهمانند الحاق به ان اضافه میشد این الحاقات معمولا با گچ یا گره سازی اجر و کاشی کار میشده است.
نمونه های معماری
ارگ علیشاه تبریز
گنبد سلطانیه ( باشکوه ترین ساختمان شیوه اذری )
مسجد جامع ورامین
مسجد جامع یزد
ارامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی
بارگاه امام رضا(ع)
مسجد گوهرشاد
مدرسه غیاثیه
مسجد کبود تبریز
شیوه اصفهان
خاستگاه اصلی این شیوه اذربایجان است ولی چون در اصفهان به کمال رسیده به نام اصفهانی معروف شده است این شیوه شامل دو دوره از زمان قراقویو نلو ها تا صفویه واز صفویه تا زندیه وافشاریه است . پس رفت کامل ان از زمان محمد شاه قاجار است که دگرگونی های معماری تهران و شهرهای نزدیک ان اغاز شد .
این شیوه از اوایل قرن 11ق/17م شروع شد و در دورة شاه عباس صفوی (سل 996- 1038ق/1588-1629م) به مرحلة کمال خود رسید و پس از آن به تدریج سیر زوال را طى کرد.
شیوة اصفهانى با بهرهگیری از پشتوانههای تاریخى سازهای و آمودیِ (تزیینى) شیوههای پیشین به مختصات و ممیزات خاص خود رسید. اینگونه بهرهگیری، از ویژگیهای فن و هنر معماری ایرانى است و همواره سبب تداوم سنتى آن شده است (انه، 251). برخى از پژوهشگران تجارب معماران آذربایجانى و دست آوردهای شیوة آذری را مقدمة پیدایش شیوة اصفهانى مىدانند که پس از گذر از مناطقى چون یزد، کاشان، قزوین وری در اصفهان کامل شده است. آنان بناهایى چون مسجدشاه ولى تفت، کاروانسرای مجاور مسجد میدان کاشان، مسجد کبود تبریز، و کاخها و باغهای احداث شده در نخستین سالهای حکومت صفوی در قزوین را متأثر از شیوة آذری، و آغاز پیدایش شیوة اصفهانى مىشمارند (پیرنیا، «سبکشناسى...»، 53، شیوهها...، 269).
شیوة اصفهانى تا پایان دورة صفوی بى کم و کاست در اصفهان متجلى است. در دورة زندیه نیز این شیوه دستمایة معماران بود و با تغییراتى نهچندان کلى اجرا مىشد. پیرنیا ادامة آن را تا اواخر دورة محمدشاه قاجار مىداند و اضافه مىکند که پس از آن تا پایان عصر قاجاریه شیوة انحطاط پذیرفتة اصفهانى کم و بیش رواج داشته است (همان، 269، 278، 384، «سبکشناسى»، 54). پوپ ادامة این شیوه را تا پایان دورة صفوی مىداند و مىافزاید که ساختمانهای بزرگ معدودی که در دورة قاجاریه ساخته شده، فاقد هرنوع امتیازی است (ص .(231
شیوة اصفهانى را با جلوههای خاص آن در بارورترین مقطع دوران صفوی (عصر شاه عباس اول) مىتوان با این عناصر بازشناخت: 1. شهرسازی، 2. ساخت و سازه، 3. آمودها (تزیینات یا الحاقات غیرسازهای).
1. شهرسازی: در اصفهان دورة صفوی براساس سنت دیرینة شهرسازی ایران و با بهرهگیری از تجارب کشورهای اروپایى، مجموعهای از کاخها، کوشکها، بازارها، مسجدهای بزرگ، مدرسهها، کاروانسراها و باراندازها در پیرامون میدان وسیع مرکزی (میدان چوگان) و در کنار خیابان چهار باغ، و نیز پلهایى استوار بر زاینده رود طبق طرح و نقشة سنجیدهای ایجاد شد. این نوسازی و نوآوری گسترده در دورهای کوتاه در سایة امنیت اجتماعى و قدرت دولت متمرکز و امکانات وسیع مالى خزانة ملى و آمادگى فنى - هنری استادکاران برجستة ایرانى امکانپذیر بود. پوپ تصریح مىکند که در این دوره نقشهکشى و طراحى حائز اهمیت بوده، و هر اثر معماری با توجه به نقشه و طرح با رعایت ترکیب و تناسب خلق مىشده است (ص .(207
کونل اصفهان را به عنوان پایتختى مدرن مىشناسد و مىافزاید که این شهر باید از نظر شهرسازی و آزمایش آگاهانهای که در این زمینه صورت گرفته است، موردتوجه خاص قرار گیرد (ص .(155 کمپفر در توصیف اصفهان عصرشاه سلطان حسین آن را بزرگترین شهر آسیا در این سوی رود گنگ مىشمارد و خیابانهای پهن و مستقیم و درختکاریها و جویهای آب روان آنرا مىستاید (ص 168 .(163, دلاوالة ایتالیایى میدان نقش جهان و بناهای اطراف آن را با مشهورترین میدان شهر رم - ناوُنا1 - مقایسه مىکند و به دلیلهای گوناگون آنرا برتر مىیابد (ص 37- 38).
پدیدة شکوهمند شهرسازی و مجموعه بناهای فاخر اصفهان، گذشته از روحیة آبادگر و استعداد و ذوق هنری شخص شاه عباس (پوپ، همانجا؛ کمپفر، 171 -170 )، زاییدة دورة تاریخى و تحولات جهانى بود. برخى عامل ارتباطات پدید آمده بین ایران و دیگر کشورهای اروپایى و آسیایى را نیز در آن مؤثر مىدانند (کونل، 151 )؛ اما آنچه انکارناپذیر مىنماید، این است که این شکوفایى به سبب نداشتن پایههای فرهنگى استوار، با مرگ شاه عباس رو به انحطاط نهاد (پوپ، .(231
2. ساخت و سازه:
الف ایوان فضای احیاء شده: در شیوة اصفهانى از ایوان نهتنها به صورت فضایى در حد فاصل بیرونى و درونى بنا چونان شیوههای پیش از آن استفاده شد، بلکه این پدیده بهصورت نماسازی در منظر عمومى شهر جایگاه ویژهای یافت؛ مثلاً تکرار ایوانها در بناهای دور میدان نقش جهان به منظر ا¸ن، نظمى یکدست و تازه بخشید. همزمان با دورة عباسى و بعد از آن ایوانسازی به شیوة اصفهانى در بناهای معتبر و میدانهای بزرگ شهرهای ایران از جمله کرمان رواج یافت. محققان غربى ایوان را به عنوان بخشى از فضای بیشتر بناهای ایرانى، و در دورة صفوی به عنوان بخشى از مجموعة شهری دانستهاند (دلاواله، 37؛ تاورنیه، .(37
ب - تغییرات در پلانها (ته رنگها): در شیوة اصفهانى ته رنگ بناها نسبت به شیوههای قبل سادگى بیشتری دارند. در بیشتر بناها حتىالامکان کل ته رنگ در شکلى چهار گوش یا چند ضلعى خلاصه شده است و در آنها کمتر طراحى آزاد دیده مىشود، مگر در بخشهایى که ناچار به تغییر محور بودهاند، مثل وضع قرار گرفتن مسجد امام اصفهان نسبت به میدان نقش جهان؛ با اینهمه، خود مسجد در مجموع ته رنگى چهارگوش دارد (نک: ه د، اصفهان، مسجد امام). پیرنیا مىنویسد: پلانها و طرحها اغلب چهارگوش هستند و یا کلاً شکل هندسى شکسته دارند و در آنها برخلاف شیوة آذری «نخیر و نهاز» (= تورفتگى و بیرونزدگى در پلان) دیده نمىشود. گاهى نیز از مربع و مستطیلِ «گوشه پخ» استفاده شده است ( شیوهها، 278). او سادگى ته رنگ و نما را ناشى از محدودیت زمانى و محدود بودن افراد متخصص مىداند (همانجا).
ج تغییراتدر پوششها و جایگذاریپایهها و دیوارها: پژوهشگران رواج طاقهای منحنى و گنبدهای ایرانى را مربوط به دوران ساسانى مىدانند که به مثابة یکى از عناصر مهم و اساسى معماری بهدورة اسلامى مىرسد (گدار، «هنر...2»، 309 .(201, در دورة ساسانى برای اجرای طاقها قالب نمىبستند و آنها را با روشهای ضربى و رومى و یا با آمیزهای از آن دو مىزدند که در دورة اسلامى نیز همین روش به کار رفته است.
در اجرای گنبدها در دورة ساسانى از چفدِ (= قوس) بیضى ایستاده
عالىقاپو و بخشى از میدان نقش جهان
استفاده مىکردند که بسیار مقاوم بود. ولى در دورة اسلامى برای دستیابى به ارتفاع کمتر در طاقها و گنبدها از چفدهای جناغى که از تقاطع دو بیضى پدید مىآید، استفاده کردند («گنبد...»، 7، 26، 48). به تدریج در معماری اسلامى انواع چفدهای جناغى با توجه به وسعت دهانه و میزان باری که روی طاق مىآمد، در پوششها به کار گرفته شد.
مقاومترین چفدی که از آن در پوشش دهانههای بزرگ - مانند پیشان مسجدها - استفاده مىشد، چفد چمانه بود که خیزی بیش از نصف دهانه داشت (همان، 108-109)، اما در شیوة اصفهانى گاه این نظم دیرین که بر مبنای اصول ایستایى استوار است، نادیده گرفته شده، و به جای آن از چفد «پنج او هفت تند» که نسبت به چفد چمانه قدرت باربری کمتری دارد، به کار رفته است و گاه در پوشش دهانههای وسیع به جای استفاده از چفدهای باربر، چفدهای غیرباربر و آمودی چون «پنج او هفت کند یا کفته» اجرا گردیده که به رانش دیوارها و شکست طاق منجر شده است. این اشتباه در پوشش بازارهای گنجعلىخان کرمان و باغشاه فین کاشان شکست و ریزش طاقها را در پى داشته است.
عدول از اصول ایستایى تنها به همین جا خاتمه نیافته، گاه در بعضى از ساختمانهای مهم و کلاسیک دیوارهای باربر یا ستون در طبقة بالایى یک بنا، به جای آنکه در امتداد دیوار باربر یا ستون طبقة زیرین ادامه یافته باشد، مستقیماً روی تیزة پوشش طبقة زیرین قرار گرفته است. گرچه تیزة طاق نسبت به سایر قسمتهای آن مقاومت بیشتری دارد، اما با همة مهارت در اجرا باید آنرا عدول از اصول منطقى معماری دانست. نمونة این اشتباه در کاخ - موزة چهل ستون و هشت بهشت اصفهان با بررسى نقشههای طبقة همکف و اول و تطبیق آن دو بر روی هم قابل رؤیت است (نک: پیرنیا، شیوهها، 321، 322). پیرنیا گرچه این ایرادها را مىشناسد و از آنها به عنوان ضعف اساسى این شیوه یاد مىکند، نهایتاً آنها را معلول بىپروایى و بىباکى معماران آن دوره مىداند («سبکشناسى»، 53).
گرچه بىپرواییهای چند معمار در چند منطقه را در یک دورة تاریخى نمىتوان ضعف شیوة معماری آن دوره به حساب آورد، ولى چون این پدیدهها در بناهای کلاسیک و مهم این دوره در اوج شکوفایى این شیوه رخ مىدهند، به هر صورت درخور توجهند.
در شیوة اصفهانى گوشهسازی زیرگنبدها سادهتر مىشود. بهترین نمونة آن در مسجد شیخ لطفالله قابل مشاهده است. گدار معتقد است که طرح تبدیل ته رنگ چهار گوش به مدور در این دوره، راه حل جدیدی است («طاقها...1»، 286 ,285 )؛ اما آثار فراوانى پیش از دورة صفوی وجود دارد که در آنها طرح تبدیل چهارگوشه به دایره به مرحلة کمال رسیده است و این نوع گوشهسازیها را باید تنها پیروی از سلیقة رایج در سادگى نقشه و جزئیات ساختمانى بناهای این دوره دانست.
د - گنبدها: گنبدسازی در شیوة اصفهانى از لحاظ ساخت و ساز تغییر چندانى نمىکند. گذشته از سادهتر شدن گوشههای زیر گنبد، ساقة گنبد نسبت به «اربانه» (= گریو کوتاه) در گنبدهای شیوة آذری کشیدهتر مىشود و به صورت «گریو» (= گردن) درمىآید که غرض عمدة آن عظمت بخشیدن بیشتر به بنا و استفاده از نور بیشتر برای داخل فضاست.
به پیروی از همین شیوه و ترکیب و همخوانى با گنبد، گلدستههای مساجد نیز سادهتر، ظریفتر و باریکتر از گلدستههای قدیم مىشوند. گنبدها و گلدستههای مسجد امام و مسجد شیخ لطفالله با مساجد مربوط به شیوههای پیشین از این حیث قابل مقایسهاند.
3. آمودها (تزیینات یا الحاقات غیرسازهای): در شیوة معماری اصفهانى آمودها با الهام گرفتن از کم و کیف رستاخیز هنری، و به مقتضای ساختار کالبدی بناها به طرزی نو اجرا مىشوند:
الف - کاشى هفت رنگ: کاشى هفت رنگ از ابداعات دورة عباسى است که پس از یک دورة طولانى معرقکاری در معماری ایرانى در بناهای کلاسیک اصفهان به کار مىرود. صفحات منقوش و بههم پیوستة کاشیهای نما و تَرْکهای نگارهدار گنبدها، با رنگهای بدیع و گل و بوتههای استیلیزه شده و نقشهای اسلیمى و هندسى آذین مىشوند.
کاشیهای هفت رنگ از لحاظ دوام نسبت به کاشى معرق عمر کوتاهتری دارند، اما ترکیب نقوش و رنگ آنها از جلوههای زیباشناختى و نیز از مختصات شیوة معماری - هنری اصفهانى است که همزمان با دورة عباسى و پس از آن در بسیاری از بناهای کلاسیک ایران به کار گرفته شده است.
گدار که کاشیهای این دوره را به خوبى مىشناسد، مىگوید: این نوع کاشى دوام و ارزش کاشى معرق را ندارد، اما چون نظر بر این بوده که منظر عمومى بنا آبى باشد، کاشى هفت رنگ بیشتر مطلوب بوده است. وی مىافزاید: در سطح خارجى گنبدها که نیاز به دوام بیشتر در جهت تقابل با عوامل جوی دارد، از این نوع کاشى استفاده نشده است («هنر»، .(394-395
ب - رنگ: رنگهای به کار رفته در پوششها و آمودهای بناها یکى از ملاکهای شناخت دورة تاریخى آثار، و نیز یکى از عناصر ارزیابى ذوق و پسند کلاسیک و عمومى اهل فن و هنر و عامه در هر دورة تاریخى است. در آثار قوام یافته با شیوة اصفهانى رنگهای مسلط آبى، فیروزهای، لاجوردی، سفید شیری، نخودی پخته و طلایى است.
پس از شاه عباس جلوة کلى بنا که آبى رنگ بود، تغییر یافت؛ حتى در زمان شاه سلیمان طرحها غالباً ناهماهنگ شد و رنگهای قرمز و زرد و نوعى نارنجى زشت جای بیشتری گرفت.
گرچه در اواخر دورة صفوی برای بازگشت به هنر دورة عباسى کوششهایى شد و آخرین بنای مشهور این دوره «مدرسة مادرشاه» نمونة عالى رجعت به معماری و هنر دورة عباسى است، با اینهمه، انحطاط قطعى آغاز شده بود (همان، .(395
ج - نقش بر دیوار: از مختصات هنری دورة عباسى احیای نقش بر دیوار است که با فضاسازی و مکان گزینى شیوة معماری اصفهانى، تجدید حیات آن ممکن شد. نقشهای روایتى بر دیوار کاخ چهل ستون و نقشهای نفیس تزیینى بر دیوار کاخهای صفوی هر یک نمونهای ارزشمند از هنر متحول نگارگری ایران در آن دوره است.
عموم محققان از این بخش از هنر آمودی این دوره بهسادگى گذشتهاند و اگر از اشارات پوپ و برخى دیگر بگذریم، هیچ نشانهای از تأمل و مطالعه در این هنر احیا شده در شیوة اصفهانى نمىبینیم (پوپ، 226 ؛ براون، 218 ؛ کمپفر، .(185
د - نورپردازی: تنظیم نور با توجه به جهت تابش آفتاب و رعایت سنت درونگرایى در بناهای ایرانى صورت گرفته است. دور گردن بلند گنبدها نورگیرهایى تعبیه شده است که هم سنگینى نما را متعادل مىکند و هم نور کافى و غیرمستقیم به داخل مىدهد. نور گیرها در بسیاری از بناها به صورت گلجام است. در نمای خانهها برای هدایت نور غیرمستقیم به درون و جلوگیری از اشراف خارج به حریم خانه، از شبکههای چوبى یا شبکههای آجری «فخر و مدین» استفاده شده است.
پوپ مىنویسد: نورپردازی یکى از ویژگیهای چشمگیر مسجد شیخ لطفالله است. وی به پنجرههای مشبک در ساقة گنبد توجه دارد که شامل نقشهای زیبای اسلیمى است (ص .(219 دلاواله نیز به نور پردازی در بناهای صفوی توجه داشته است. گزارش او گرچه بسیار گذراست، اما به طور کلى برداشت درستى از نورپردازی فضاهای مسکونى دارد (ص 45).
ه - آینهکاری و گچبری: آینهکاری در تالارها و طاق سردرها از آمودهای ابداعى شیوة اصفهانى است که با طرحهای متنوع اجرا شده است.
گچ تراش یا گچ معرق نیز از یادگارهای معماری اصفهانى است که در برخى از بناهای حوزة مرکزی ایران مورداستفاده قرار گرفته است. از نمونههای بر جای مانده مىتوان مسجد میدان ساوه، محراب زیر گنبد مسجد جامع ساوه و کتیبة ایوان اصلى مشهد اردهال کاشان را نام برد (مشکوتى، 219).
جهانگردان و حتى محققان غربى نسبت به این بخش از هنر آمودی نیز اشارهای گذرا داشتهاند. پوپ در مشاهدة اطاق گنبد دار آینهکاری شدة حرم حضرت رضا(ع) مىنویسد: «به نظر مىآید که انسان در میان الماس بزرگى قرار گرفته است» (ص و کونل در تشریح قصرهای صفوی مىآورد که در این دوره آینهکاری بهعنوان نوعى تزیین جدید و مجلل رایج گردید و نام آینهخانه از همین جا گرفته شده است (ص .(158
و - آجرچینى و آمودهای چوبى: در این دوره در نماسازی با آجر، برای زیبایى بیشتر استفاده از آجر تیشهداری شده و آب ساب معمول شد. اینگونه آجرکاری گرچه نسبت به شیوههای پیشین جلوة بیشتری داشت، ولى از دوام آن مىکاست. پیرنیا به این نوع آجرچینى اشاره مىکند و به مقایسة آن با آجر آب مال و پیش بر متعلق به شیوههای پیشین مىپردازد و نظر به بىدوامى آجر تیشهداری آن را از ضعفهای این شیوه مىشمارد ( شیوهها، 280).
استفاده از قوارهبری (برش چوب بهصورت منحنى) نیز در این دوره معمول شد و تنوع و تازگى آن موجب شد که گاه برش آجر نیز در استفادة تزیینى به صورت قوارهبری صورت گیرد. قوارهبری در زمان شاه عباس دوم و شاه سلیمان رواج یافت و پس از یک دوره رکود مجدداً رونق گرفت (همانجا). نمونة قوارهبری در خانههای قدیمى واقع در جلفای اصفهان قابل بررسى است.
تزیینات چوبى نهتنها در درها به صورت کندهکاری و طراحى، بلکه در پوشش داخلى سقفها با استفاده از انواع قاببندیها و پوشش چوبى ستونها با اشکال تازه به کار گرفته شد.
محققان غربى کمترین اشارهای به نوع آجرچینى با قوارهبری ندارند و برخى از آنها تنها زیبایى تزیینات چوبى را ستودهاند (کونل، همانجا).
مشهورترین مجموعهها یا تک بناهای نمایانگر شیوة اصفهانى اینهاست:
1. در اصفهان: مجموعة نقش جهان (شامل میدان و بناهای پیرامون آن)، مجموعة خیابان چهار باغ و بناهای کلاسیک ساخته شده در آن، و پلهای ساخته شده در دورة صفوی.
2. در کرمان: مجموعة گنجعلىخان که الگوبرداری کاملى از شهرسازی اصفهان در دورة عباسى است.
3. در شیراز: مجموعة بناهای کریمخانى که گواهى است بر ادامة این شیوه از لحاظ عمومى و کلى در دوران زندیه (
نمونه های معماری
میدان نقش جهان اصفهان
مسجد شاه (امام)
مسجد شیخ لطف الله
عالی قاپو
کوشک هشت بهشت
کوشک چهلستون
سی وسه پل
پل خواجو
مدرسه جهار باغ
بازار وکیل شیراز
مسجد مدرسه اقا بزرگ کاشان