یکی از مهمترین چالشهای پیش روی جوامع در حال توسعه، یافتن راهکارهای عملی برای رشد منافع اقتصادی، بدون آسیب زدن به محیط زیست است. در بسیاری از شهرها نظیر مکزیکوسیتی، سائوپائولو، پکن و حتی تهران، انفجار جمعیت و خودرو سبب فقر کیفیت محیط شده است. رشد فزاینده جمعیت، توسعه بدون کنترل شهری، رشد ناپایدار اقتصادی، افزایش مصرف انرژی و استفاده از وسایل موتوری، آلودگی هوای این شهرها را افزایش داده که تنها به سلامت انسانها آسیب نمیرساند بلکه سبب کاهش دید، آسیب به اکوسیستم و در نتیجه افزایش هزینههای اجتماعی و اقتصادی میگردد. این در حالی است که در مکزیکوسیتی، که زمانی آلودهترین شهر جهان لقب گرفته بود، فعالیتهایی موثر اما ساده برای مواجهه با این معضل صورت گرفته است.
در طول پانزده سال گذشته یک ارزیابی پیشرفته در خصوص آلودگی هوا در ناحیه کلان شهری مکزیکوسیتی توسط تیمی از مهندسان، اقتصاددانان، سیاست مداران، جامعهشناسان و دانشمندان مکزیکی، آمریکایی و بین المللی انجام شد که در تهیه طرحهای مدیریت آلودگی هوای این شهر با مقامات مکزیکی همکاری داشتند. برای ارزیابی، عوامل متعددی که سبب بروز و تشدید میزان آلودگی هوا بودند، شناسایی و تحلیل شدند. نخستین گام تحلیلهای جمعیتی بود. رشد سریع جمعیت در نیمه دوم قرن بیستم، سبب اشغال اراضی در اطراف هسته قدیمی این شهر شد و در نتیجه انواع فعالیتها افزایش یافت.
فقدان ساختار نهادی قوی در ناحیه کلان شهری مکزیکوسیتی، از موانع اجرای موفق طرحهای کاهش آلودگی هوا تشخیص داده شد. به همین دلیل در سال ۱۹۹۶، سازمانی با عنوان «کمیسیون محیطی کلان شهری» متشکل از مقامات محیطی، دولتی و ناحیه فدرال مکزیکو تشکیل شد تا در سیاستها و برنامههای متعدد ناحیه برای حل این مشکل، هماهنگیهای لازم را ایجاد نماید.
مطابق با آمار، در سال ۲۰۰۲، جمعیت ناحیه کلان شهری مکزیکوسیتی به عنوان مرکز انواع فعالیتها، به بیش از ۲۰ میلیون نفر رسید. این میزان جمعیت از حدود ۵/۳ میلیون وسیله نقلیه، ۳۵۰۰۰ واحد صنعتی داخل و پیرامون ناحیه و روزانه ۶۰ میلیون لیتر سوخت، استفاده میکردند. همچنین، شرایط جغرافیایی و توپوگرافیک شهر، امکان بروز آلودگی را تشدید میکرد به دلیل اینکه اطراف آن با کوههای بلندی احاطه شده بود که به خصوص در فصل زمستان به دلیل میزان کم باران سبب پدیده وارونگی هوا میشد.
اما مهمترین منبع آلوده کننده هوا در مکزیکوسیتی، حمل و نقل بود. (۷۵% کل منابع آلوده کننده) دلیل اصلی آن نیز رشد سریع جمعیت در این شهر بود که منجر به افزایش تقاضا برای سفر شد و به تبع آن تعداد خودروهای شخصی و درنتیجه ترافیک افزایش یافت. همچنین، به دلیل فرسوده شدن وسایل حمل و نقل عمومی، میزان ذرات آلوده کننده زیاد شد. از طرفی دیگر، به سبب برنامههای ضعیف توسعه شهری و مدیریت نادرست کاربری اراضی، خانههای کم درآمد در حاشیه راههای بدون پوشش (مثل معابر خاکی) استقرار یافت که نتیجه آن توسعه تجاری در جوار ساختمانهای مسکونی، ایجاد مشکل در دسترسی به مراکز شهری، بروز ترافیکهای طولانی مدت و افزایش گرد و غبار در هوا شد.
بر این اساس در دهه ۱۹۹۰برای کاهش آلودگی هوا، طرحهای مختلف ترافیکی و محیطی برای ناحیه کلان شهری اجرا شد که شامل: برنامههای مدیریت کیفیت هوا جهت کاهش دی اکسید کربن و دی اکسید سولفور، برنامههای بازرسی فنی وسایل نقلیه، استفاده از گاز به جای بنزین، حذف سوخت گازوئیلی در صنایع، ایجاد روزهای بدون تردد خودرو در شهر، مدرن کردن وسایل نقلیه و غیره میشد. سیاستهای اجرا شده در این طرحها عبارتند از:
- بازرسیهای فنی تمامی خودروها و پیگیری مستمر در کنترل کیفیت فنی آنها (بیش از نیمی از خودروها، بیش از ده سال عمر دارند و همچنان تلاشها برای نصب فیلترها ادامه دارد)
- افزایش کیفیت سوخت از طریق کاهش سولفور در گازوئیل و سوخت فسیلی با اختصاص بودجهای بالغ بر ۳/۹ میلیارد دلار
- افزایش استفاده از حمل و نقل عمومی از طریق گسترش خطوط مترو، ایجاد خطوط تندروی اتوبوس رانی (به نام متروباس۱ با بهره گیری از تجارب بوگوتا در کلمبیا)، ایجاد خطوط ریلی و اتوبوسهای دوگانه سوز در نواحی حومه برای حذف تردد هزاران خودروی شخصی، افزایش کیفیت خدمات عمومی در ایستگاهها و پایانهها؛ نتیجه تلاشهای این بخش از سال ۲۰۰۵ تا کنون، حذف ۸۰ هزار تن دی اکسید کربن بوده است.
- تامین وامهای کم بهره برای جایگزین کردن تاکسیها و خودروهای فرسوده
- تامین زیرساختهای مناسب از قبیل تعریض و ارتقای کیفیت راهها برای کاهش ترافیک
- انتقال کارخانهها و پالایشگاهها به نقاط دورتر
اجرای اهداف و برنامههای تدوین شده منجر به کاهش آلودگیها از طریق استاندارد شدن شاخصهای متعدد بود. اگرچه هنوز اوزون کمی بالاتر از استاندارد است، اما از سال ۱۹۹۲ تا کنون، میزان آن ۷۵% کاهش یافته است. نهایتا مکزیکوسیتی که در سال ۱۹۹۲، آلودهترین نقطه جهان بود، در سال گذشته به عنوان یکی از شهرهای پاک معرفی شد.
علاوه بر این، فقدان ساختار نهادی قوی در ناحیه کلان شهری، از دیگر موانع اجرای موفق طرحهای کاهش آلودگی هوا تشخیص داده شد. به همین دلیل در سال ۱۹۹۶، سازمانی با عنوان «کمیسیون محیطی کلان شهری» متشکل از مقامات محیطی، دولتی و ناحیه فدرال مکزیکو تشکیل شد تا در سیاستها و برنامههای متعدد ناحیه برای حل این مشکل، هماهنگیهای لازم را ایجاد نماید. همچنین برای عملی شدن این هدف، بودجه و قدرت اجرایی لازم به این نهاد اختصاص یافت.
از اقدامات این نهاد در طول اجرای برنامههای مربوطه، تلاش برای افزایش مشارکت شهروندان، افراد ذی نفع، سیاست سازان، جامعه آکادمیک، صاحبان صنایع و نمایندگان سازمانهای مردم نهاد جهت افزایش همکاری و همفکری از طریق برگزاری کارگاههای تخصصی، سمپوزیسمها و همایش (برای آموزش و مشارکت) است. مکزیکیها به خوبی دریافتهاند که آگاهی جمعیت و مشارکت فعال افراد ذینفع، برای پذیرش سیاستها کنترل آلودگی لازم است.
اجرای اهداف و برنامههای مذکور منجر به کاهش آلودگیها از طریق استاندارد شدن شاخصهای متعدد بود. اگرچه هنوز اوزون کمی بالاتر از استاندارد است، اما از سال ۱۹۹۲ تا کنون، میزان آن ۷۵% کاهش یافته است. نهایتا مکزیکوسیتی که در سال ۱۹۹۲، آلودهترین نقطه جهان بود، در سال گذشته به عنوان یکی از شهرهای پاک معرفی شد.
تجربه موفق مکزیکو سیتی برای شهرهایی نظیر تهران قابل تعمیم است. مطالعه روشهای فوق، بیانگر تشابه با برنامههایی است که تا کنون در تهران و سایر شهرهای ایران انجام شده است. در حالی که آلودگی هوای تهران رو به افزایش است. علل زیادی برای عدم موفقیت برنامههای مذکور در شهرهای کشور وجود دارد. مثلا اینکه برنامهها مقطعی هستند و با تغییر و انتقال قدرت، بسیاری از سیاستهای پیشین حذف میشوند. همچنین، عدم همکاری و آگاهی نهادهای مربوطه از فعالیتهای یکدیگر تا حدی است کهگاه برنامههای آنها در خلاف جهت یکدیگر پیش میرود.
برای مثال، از یک طرف تلاش برای کاهش استفاده از خودروی شخصی و تشویق به حمل و نقل عمومی به روشهای مختلف صورت میگیرد و از طرفی دیگر، محصولات جدید خودرو با قیمت و کیفیتی نازل وارد بازار میشود. در حالی که مکزیکو سیتی نشان داد عامل کلیدی برای کاهش آلودگی هوا، همکاری نهادهای مختلف، پیگیری و اجرای برنامههای بلند مدت همراه با مشارکت مردمی و بخش خصوصی، جامعه دانشگاهی، نهادهای اجتماعی و از همه مهمتر اراده عمومی است.