الف) برآورده کردن نیازهای فعلی
اقتصاددانان عملکرد نظام اقتصادی را با توجه به کارایی و برابر ی ان در برآوردن نیازهای اقتصادی مانند دسترسی به سطح زندگی مناسب یا ثروت مولد یا کارا و همچنین امنیت اقتصادی مردم می سنجند. (ساسان، ۱۳۶۴: ۲۰۱) یکی از مشکلات شهری وجود فقر ناشی از کمی درآمد است که نمونه آن در زاغه نشینی­ها و حلبی آبادها می­بینیم. حذف فقر در یک کشور یا شهر با رشد کلی اقتصاد آن کشور و توزیع مجدد درامد و ثروت با حربه سیاست­های پولی و مالی امکان­پذیر است که اشتغال کامل و رشد اقتصادی را تشویق می­نماید. بنابراین توسعه پایدار شهری برای از بین بردن فقر شهری همگام با اقتصاد کشور عمل می­کند و اجرای برخی طرح­های شهری فقط می­تواند به صورت مسکن عمل نماید. توزیع عادلانه درآمدها و ثروت و افزایش سطح اشتغال، استفاده از تحصیل، بهداشت و درمان، مسکن و رفاه اجتماعی و حفاظت از محیط زیست را به همراه دارد. به نظر عده­ای از محققان مهم­ترین نیازهای جامعه انسانی بدین شر ح است:
۱- بهداشت و درمان
۲- آموزش
۳- ایجاد شرایط مناسب کار
۴- ایجاد اشتغال
۵- الگوی مصرف و پس انداز
۶- حمل و نقل
۷- مسکن
۸- پوشاک
۹- گذران اوقات فراغت
۱۰- تامین اجتماعی
۱۱- آزادی و تحرک اجتماعی (شکوئی، ۱۳۷۳: ۳۶۲)

ب) نیازهای اجتماعی-فرهنگی و بهداشتی
تصور ذهنی و درک محیطی هر پروه اجتماعی در مطلوبیت بخشیدن به محیط زیست شهری با سایر گروه­های اجتماعی تفاوت دارد. بدین سان که گروه­ها از شهر انتظارات مختلفی دارند و به تقاضای گوناگون می­اندیشند. رفتار و نگرش و عقاید اجتماعی-سیاسی و فرهنگی مردم تحت تاثیر محله مسکونی، سن، نوع اشتغال و نگرش اعتقادی و اقتصاد خانواده­ها است. یعنی قطاع­های شهری بر مبنای میزان درآمد، تحصیلات، شغل و … شکل می­یابد.
نیازهای اجتماعی و فرهنگی را به طور خلاصه به شرح ذیل است:
۱- آزادی بیان و اندیشه
۲- مشارکت در تصمیم­گیری­ها
۳- امکانات آموزشی و تحصیلی
۴- گذران اوقات فراغت
۵- فعالیت­های سیاسی و صنفی
۶- محیط شهری بدون آلودگی و فشار روانی

ج) نیازهای سیاسی
در تحلیل فضای جغرافیای شهری، تصمیمات سیاسی-محلی و نتایج حاصل از آن در کیفیت زندگی مردم شهر تاثیر قابل توجهی دارد. این به خصوص در اقتصاد برنامه­ریزی شده و متمرکز شده دولت به عنوان بازیگر اصلی در امور اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مشخص است. در جوامع سرمایه­داری امور رفاهی بیش­تر به مردم واگذار می­گردد و نقش مردم در سیاست کلی دولت کم است. مشارکت در سیاست­های ملی و تصمیمات مربوط به مدیریت و توسعه، مهم و اجرای آن در چارچوب وسیع­تری که ضامن احترام به حقوق مدنی و سیاسی و اجرای قوانین محیطی الزامی است.
از نظر گلداسمیت، رسانه­ها، احزاب و گروه­ها، ارتباط دهنده نظرات مردم به تصمیم­گیرنگان و بالعکس می­باشد.
با توجه به مشکلات ساختاری کشورها و هزینه­های اجتماعی و فرهنگی، نقش مردم به عنوان یک اصل محسوب می­شود و مشارکت در امور سیاسی جز برنامه­های سیاسی دولت­هایی است که سعی در کوچک کردن حجم دولت را دارند. شهر به عنوان یک واحد رسمی و یا غیر رسمی سیاسی، دارای ابعاد مختلفی است که بدان اشاره می­گردد:
۱- استقلال سیاسی و اقتصادی
۲- حوزه فضایی و قلمرو قدرت
۳- سازمان­های دولتی و گروه­های فشار
۴- سرمایه
۵- نیروی کار
۶- خانواده­های شهری
۷- پایان راه به خصوص در کشور جهان سوم کیفیت زندگی شهری بسته به کیفیت عرضه خدمات دولتی است (همان منبع)

د) به مخاطره نیانداختن توانایی نسل آینده در براوردن نیازهایشان
۱- حداقل اسراف و تبذیر از منابع غیرقابل تجدید. (سوخت فسیلس، مسکن، صنعت و حمل و نقل و …)
۲- به حداقل رساندن استفاده از منابع معدنی کمیاب و نگهداری دارایی­های فرهنگی و تاریخی و طبیعی، پارک­ها و مناظر طبیعی که فضا را برای تفریح و اوقات فراغت مناسب می­سازد.
۳- استفاده پایدار از منابع بازیافت: منابع قابل شرب و تمیز در سطوحی که بتوان تامین کرد، حفظ و خودداری کردن از آلووودگی
۴- ضایعات فسادپذیر محیطی بیش از ظرفیت قابل احیا نباشد.
۵- ضایعات فساد پذیر غیرحیاتی نباید بیش از ظرفیت­های محلی و جهانی باشد.

خانم مهندس ملاحت حقیقی