از شهر قرون وسطایی به شهر دوره رنسانس
1-مرکانتالیسم و تراکم

در دوره‌ی قرون وسطای متاخر تعداد شهرها افزایش یافت. اما از نظر جمعیت شهرها همچنان کوچک بودند. عمده‌ی شهرها فقط چند صد نفر جمعیت داشتند و شهرهای بزرگتر بندرت جمعیتی بیش از پنجاه هزار نفر را در خود جای می دادند. اندازه‌ی شهر به خاطر وجود استحکامات (حصار و باروی شهر) محدود می ماند، تأمین آب و بهداشت عمومی نیز از موانع دیگر بزرگ شدن شهرها بود. طول شهرها معمولاً از ۵/۱ کیلومتر بیشتر نبود. آب آشامیدنی فقط در چشمة اصلی شهر یافت می شد. سیستم دفع فاضلاب موجود نبود و فاضلاب در کوچه ها جاری می شد.ارتباط میان شهرها بسیار کند بود، حمل و نقل بسیار خسته کننده و دشوار بود و در عین حال نیاز به مساعدت به هنگام سختی به شدت به چشم می خورد. به همین جهت شهرها را به نحوی می ساختند که فاصلة میان آن ها بیش از یک روز پیاده روی نباشد.
تا وقتی جمعیت کم بود، این کمبودها مشکلی محسوب نمی شد. اما اندک اندک افزایش تجارت بر تجمع مردم در شهرهای واقع شده در چهار راه های اصلی افزود. طی قرن پانزدهم جمعیت فلورانس از ۴۵۰۰۰ نفر به ۰۰۰/۹۰ نفر رسید. پاریس از یک شهر ۰۰۰/۱۰۰ نفری به شهری با ۰۰۰/۲۴۰ نفر جمعیت تبدیل شد و جمعیت ونیز به ۰۰۰/۲۰۰ نفر رسید. تجار موفق در شهرهای مختلف صاحب علاقه شدند و بازار صرافی و قرص دادن پول به گسترش تجارت کمک کرد. مبادلة بازرگانی میان شهرها و کشورها گسترش یافت.اندک اندک از خطر تهاجمات نظامی کاسته شد و امنیت مسافران افزایش یافت.
هر چه اقتصاد مرکانتالیستی (بازرگانی خرد) وسعت می گرفت از اقتدار لردهای فئودال کاسته می شد. کم کم مالکیت اراضی به گروه تازه ای از اشراف یعنی همان بازرگانان ثروتمند منتقل می شد. کلیسا ثروت بسیار اندوخته بود و املاک فراوان داشت بنابراین اشرافیت و کلیسا دو طبقة ممتاز را تشکیل می دادند. گیلدها رو به زوال می رفتند و سرفداری قرون وسطایی کم کم از میان رفت و تأسیساتی مثل آسیاب ها و کوره های ذوب فلز و کارگاه های صنعتی نیز مثل زمین در اختیار طبقات برگزیده قرار گرفتند. اقتصاد فئودالی ریشه در زمین داشت. اما اقتصاد جدیدی که سر بر می آورد مبتنی بر پول بود.

۲- ازدحام و محلات فقیر نشین:

افزایش جمعیت منجر به ازدحام درون شهرها شد. چیزی که پیش از آن وجود نداشت. خانه های سنتی دو طبقه جای خود را به ساختمان های سه و چهار طبقه دادند. طبقات بالاتر ساختمان ها معمولاً برآمده بودند و بخشی از فضای کوچه را اشغال می کردند. فضاهای باز داخل بلوک ها ساخته می شد تا جمعیت بیشتری را در خود جا دهد. بر تراکم جمعیت افزوده می شد اما در سیستم تأمین آب و بهداشت تحولی مشاهده نمی شد. رفت و آمد با وسایل نقلیه چرخدار زیاد شده بود، اما خیابان ها باریک و شلوغ، پر ازدحام، تاریک و آلوده به فاضلاب و زباله های خانه ها بودند و تمهیداتی که برای از میان بردن زباله اندیشیــده
می شد بسیار ناکافی بود. مدفوع آدمی را در چاه های زیر خانه دفن می کردند یا اینکه در خانه و یا کوچه رها می کردند تا به کود تبدیل شود. برای فرار از بوی بد کوچه هاو خیابان ها پنجره ها و دریچه ها همواره بسته بودند و تنها امکان تهویه هوا در خانه ها از طریق دودکش بود. به همین جهت بیماری های مسری به سرعت در همه جا منتشر می شدند. در قرن چهاردهم مرگ سیاه یا تیفوس جان نصف جمعیت شهرنشین اروپا را گرفت.
در این دوره شهرها وضعی به مراتب بدتر از هزار سال پیش از آن یعنی دوران امپراطوری رم داشتند. خانه های اربابی روز به روز بزرگتر و تجملی تر می شدند، اما مسکن فقرا تنگ و تاریک می ماند و به اطاقک زیر شیروانی در طبقات بالا محدود می گردید. در لندن اولین فاضلاب بعد از مرگ سیاه بنا شد. در اسپانیا، فرانسه و انگلستان تا قرن شانزدهم مستراح شناخته نشده بود. در لندن برای اولین بار در اوایل قرن هفدهم منبع آب به خانه ها وصل شد. آتش سوزی در همه جای اروپا یک خطر دائمی بود. برای پیش گیری از آتش سوزی در لندن قرن سیزدهم فرمانی صادر شد که مردم را وادار می کرد سقف های خانه های خود را به جای حصیر و پوشال از سفال بسازند. چندی بعد در مستعمرة آمریکا نیز مشابه همین دستور صادر شد.
شلوغی و ازدحام در خانه های فقرا سلامتی افراد را مورد مخاطره قرار می داد و گسترش بیماری های مسری را سرعت می بخشید. در سال ۱۵۳۹ در یکی از لوایح پارلمان انگلستان به این موضوع اشاره می شد که خراب کردن خانه های بزرگ و ساختن واحدهای کوچک و اجاره دادن خانه ها به خانواده های متعدد موجب صدمات و لطمات بسیاری برای جامعه شده است.

۳- باروت :

در قرن پانزدهم باروت اختراع شد و شیوه های نوین جنگ پدیدار گردید. لردهای فئودال به هنگام جنگ به رعایای معمولی که موقتاً نقش پیاده نظام را بازی می کردند متکی بودند، اما سلاح های آفندی و پدافندی جدید وجود تعداد بیشتری سرباز حرفه ای را ضروری می ساخت. مهندسی نظام به علم تبدیل شد. استحکامات بیشتر شد و مرتباً قلاع، خندق ها و برج های دیده بانی جدید بنا می شدو افزایش فضای اختصاص داده شده به استحکامات شهر و توسعة برج و باروی شهر تفاوت میان شهر و روستا را محسوس تر ساخت و دسترسی شهروندان به فضای باز آنسوی دیوارها کمتر شد. با وجود این مردم به شهرها هجوم می آوردند تا در فعالیت های تجاری رو به گسترش مشغول شوند. همین مهاجران ارتش های حرفه ای را پر می کردند.