برنامه مسکن در ایالات متحده و ملل اروپای غربی دارای وجوه مشترک بسیاری هستند. تمام این کشورها برنامه های مسکن عمومی، نوسازی شهری و شهرهای جدید را آغاز کرده اند. با این حال مداخلات بخش عمومی در اروپا زودتر آغاز شده و بسیار گسترده تر ایالات متحده بوده است.
برای مثال بریتانیا توسعه مسکن عمومی را در اواخر قرن نوزدهم آغاز نمود. قوانین خانه ی کارگران (Laborers’ dwelling acts)، که مقرر می نمود که دولت محلی مسکن عمومی بسازد، در همان اواسط قرن نوزدهم تصویب شد، یعنی ۷۵ سال زودتر در مقایسه با ایالات متحده. قانون مسکن تصویب شد. اقدامات پاکسازی و تخریب برای نوسازی شهری در همان دوره، یعنی تقریبا یک قرن پیش از اقدامات مشابه آمریکایی ها، قدرت یافت. پس از هریک از جنگ های جهانی برنامه های مسکن عمومی عظیمی در پیش گرفته شد. در دهه ۱۹۷۰ تقریبا یک سوم مساکن بریتانیا از یارانه های دولتی عمومی برخوردار بودند، در حالیکه این آمار در ایالات متحده تنها به ۱ تا ۲ می رسید. همچنین بریتانیا توسعه چندین اجتماع (سکونتگاه) جدید را طرح ریزی نموده است که در تضاد با سرمایه گذاری های نوپا و تا درجه زیادی ناموفق شهرهای جدید در امریکا هستند.
سیاست های مسکن در ملل دیگر اروپای غربی شبیه به بریتانیاست. برای مثال قوانین و مقررات گسترده ای وجود دارد که برای تخریب زاغه ها و کمک به اجرای مسکن به شکل یارانه درآمده اند. آلمان، فرانسه، هلند و سایر کشورها وام های کم یا بدون بهره عرضه میکنند. توسعه شهرهای جدید نیز مورد تشویق قرار گرفته یا به آن ها یارانه و کمک هزینه تعلق می گیرد. بیش از ده شهرک جدید در حومه پاریس ساخته شده است.
برخورد با مشکل مسکن خصوصی و عمومی در کانادا ، با ابتکار و تاثیر گذاری بسیار زیادی صورت پذیرفته است. سرمایه های دولت فدرال برای مسکن تقریبا به طور کامل متوجه اقشار با در آمد پایین شده است. دولت کمک هایی را برای ایالات، شهرداری ها و افراد فراهم نموده تا برای بهسازی محله، خرید خانه، نوسازی خانه های مسکونی و توسعه اجتماع های جدید استفاده کنند. هم زمان بخش خصوصی حجم بالایی از کمک های مالی را در خدمت بازار وام مسکن درآورده است.
مسکن در اتحاد جماهیر شوروی (USSR) و ملل اروپای شرقی تقریبا به طور منحصر بفردی با قوانین و تدارکات دولت مشخص می شود. این کشورها در ساخت و نصب واحدهای مسکونی بزرگ در نواحی شهری پیشگام بودند. واحد های مسکونی که معمولا از بتن ساخته بودند در کارخانه ساخته می شدند و سپس به محل مسکن حمل می شدند، یعنی جایی که به صورت مجتمع های بزرگ چند خانواری جمع آوری و سرهم می شدند. همچنین اتحاد جماهیر شوروی در توسعه شهرهای جدید، که مکررا در پیرامون تسهیلات صنعتی یا مولد نیرو استقرار می یافتند، پیشگام بود. یک نمونه شهرک براتسک در نزدیکی واحد صنعتی برق-آبی براتسک در سیبری بود.
مسکن در کشورهای در حال توسعه ی اقتصادی از نظر کیفی و فضا در سطح پایینی نسبت به کشور های توسعه یافته ی اقتصادی است. تلاش های حکومت برای بهبود شرایط مسکن به آرامی پیش می رود. در دهه ۱۹۵۰، تخریب زاغه ها در مقیاس بزرگی در بسیاری از شهرها مثل مانیل در فیلیپین و بغداد در عراق به اجرا در آمد. در دهه ۱۹۶۰ توسعه شهرهای جدید مانند برازیلیا در برزیل متداول گشت. اغلب ثابت شد که این استراتژی ها بی تاثیر هستند. تخریب معمولا با جایگزینی مسکن همراهی نمی شد و شهرهای جدید گاهی نشان دادند که جزایری در دریای زاغه ها هستند. در دهه ۱۹۷۰ برخی از کشورهای در حال توسعه به مسکن خودیار(self-help housing) روی آوردند. به خانواده ها قطعات زمین و مصالح ساختمانی داده میشد که سرپناه خود را خود بسازند و بهبود دهند. از این رویکردِ مسکن معمولا تحت عنوان مکان ها و خدمات (sites and services) یاد میکنند. تا کنون این رویکرد در هندوستان و کشورهای امریکای جنوبی در مقیاس بزرگی اجرا شده است. سازمان های متعددی به توسعه مسکن و بهبود استاندارد های مسکن کمک می کنند. این سازمان های عبارتند از: بانک بین المللی بازسازی و توسعه (International Bank for Reconstruction)، کمیسیون سازمان ملل متحد در خصوص اسکان بشر(the United Nations Commission on Human Settlements) و آژانس ایالات متحده برای توسعه بین المللی (the U.S. Agency for International Development).

روند آینده
مسکن عنصری بسیار مهم در بافت اجتماعی و اقتصادی همه ملت ها است. هیچ کشوری تا کنون به حد رضایت بخشی نرسیده که در آن مسکن کافی میان گروه های مختلف اقتصادی که جمعیت آن را تشکیل می دهند توزیع شده باشد. بنابراین بیشتر کشورها به طرق گوناگون ادعا میکنند که مشکل مسکن در کشورشان ادامه دارد.
در دهه ۱۹۹۰ در بسیاری از بخش های ایالات متحده کمبود مسکن ارزان برای قشر فقیر و اقشار کم درآمد یا متوسط وجود داشت. خانه های اجاره ای و ملکی اشغال شده تحت تاثیر قرار گرفتند. مردم بی خانه به ویژه در شهرها در پناهگاه ها یا خیابان زندگی میکردند، در حالی که در همان زمان ساختمان های مسکونی خصوصی و عمومی در برخی محلات جرم خیز ترک شده بودند. بیشتر نواحی داخلی شهری جمعیت خود را از دست می دادند، در حالیکه نواحی حومه ای شهر به رشد سریع و بعضا بی نظم خود ادامه می دادند. مسکن در تمامی نواحی برای رفع نیاز ناتوانان و سالمندان توسعه می یافت. پیشرفت در صنعت مسکنِ کارخانه ساخت این امید را ایجاد کرد که خانه های ارزان می توانند در حجم وسیعی تولید شوند.
دولت های فدرال، ایالتی و محلی برای یافتن راه حلی برای مشکل مسکن در ایالات متحده در جستجو و تلاش بودند. پیشنهادات شامل این موارد بود: بازسازی مسکن دولتی ، فروش واحدهای یارانه ای دولتی به مستاجرین، سازماندهی مشارکت بخش دولتی و خصوصی ، محدودیت اصلاح منطقه بندی و صدور کوپن مسکن.
سایر کشورهای تا حدی با مشکلات متفاوت دیگری رو به رو هستند. بریتانیا و بیشتر اروپای غربی با شهر گریزی و تمرکز زدایی از شهرها درگیر بودند. در اتحاد جماهیر شوروی سابق و در اروپای شرقی تقاضا برای فضای خصوصی تر خانه ها افزایش یافته است. در جهان سوم تقاضا برای مسکن اولیه هنوز تا حد زیادی برآورده نشده، چنانکه بیشتر مردم به شهرهای بسیار متراکم و شلوغ می روند. سکونتگاه های غیر رسمی که توسط این مهاجران در حاشیه بسیاری از شهرهای ساخته شده، فاقد برق، آب لوله کشی و سیستم های بهداشتی است.