مفهوم برنامه ریزی
در صورتی که بخواهیم تعریفی کلی از برنامه ریزی داشته باشیم, می بایستی برنامه ریزی را عبارت از کوششی در جهت انتخاب بهترین برنامه ها در جهت رسیدن به هدف های مشخص بدانیم که ممکن است این کوشش ها و برنامه ها, تا مرحله ی نهایی هدف نیز پیش نرود, بلکه گام هایی در جهت رسیدن به آن باشد.
برنامه ریزی به معنای اندیشیدن و تنظیم پیشاپیش امور, قبل از بروز وقایع و رویدادهاست تا در اموری همچون بهداشت, سلامت, رفاه, آسایش و خوشبختی افراد جامعه, نتایج مطلوبی بدست آید. بدیهی است, با برنامه ریزی دقیق می توانیم اشتباهات گذشته را جبران کنیم و نسبت به آینده هوشیارتر عمل کنیم.
به گفته چادویک “برنامه ریزی یک سیستم کلی ذهنی است. با ایجاد یک سیستم ذهنی مستقل اما منطبق بر سیستم دنیای واقعی, ابتدا پدیده تحول را شناخته, سپس آن را پیش بینی کرده و بالاخره آن را ارزیابی می کنیم, هدف بهینه کردن سیستم دنیای واقعی از طریق بهینه نمودن سیستم ذهنی می باشد.”
همچنین برنامه ریزی را می توان به صورت دیگری تعریف کرد و آن عبارت است از: کوشش های اندیشمندانه ی آدمی برای یافتن راه هایی که به اتخاذ بهترین تصمیمات برای تامین رفاه و ایجاد ترقی او منجر می شود. با این تعریف سه سوال مطرح می گردد:
منظور از اندیشمندانه چیست؟
راه های اتخاذ بهترین تصمیمات کدام است؟
مراد از تامین رفاه و ایجاد ترقی چیست؟
برای پاسخگویی به سوالت فوق, از برنامه ریزی تعریف دیگری نیز می توان کرد. بنابراین تعریف که از اجزای متشکل آن منتج می گردد, برنامه ریزی یعنی:
بررسی, برآورد و تخمین نیازها
بررسی, برآورد و تخمین امکانات
بررسی, برآورد و تخمین بهترین راه استفاده از امکانات برای برآوردن نیازها
طبیعی است که در هر مرحله, این تخمین ها بایستی واجد دقت, عدد و رقم باشد. در این تعریف از برنامه ریزی, مسلم است که نخستین قدم جمع آوری آمار و اطلاعات است که البته بایستی با شیوه ای نظام یافته صورت پذیرفته باشد و بر اساس گرایش های گذشته, حال و آینده استوار باشد. دومین قدم, تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده است که آن هم بایستی با شیوه ای علمی و منظم صورت گیرد و در حقیقت از یک نوع غربال علمی بگذرد. سومین قدم, ارزشیابی یا به اصطلاح سبک و سنگین کردن آنها است که نکات مثبت و منفی در جهت رسیدن به هدف ها مشخص می گردد. گام چهارم, در جهت تعیین اولویت ها است. یعنی برنامه ریز بایستی, از عوامل مختلف که در متغیرهای مختلف برای رسیدن به هدف های برنامه وضع شده, به انتخاب بهترین ها بپردازد. برنامه ریز بایستی مشخص کند که از نظر زمان و امکانات در جهت برآوردن نیازها و رسیدن به هدف ها به بهترین صورت پرداختن به کدام عامل مقدم و مرجح است. مرحله آخر نیز, اجرای برنامه است که با توجه به زمان بندی و برآورد امکانات و وسائل, اجرای برنامه صورت می گیرد.

انواع برنامه ریزی

برنامه ریزی از دیدگاه مسائل اجتماعی و اقتصادی, به منظور ارتقاء سطوح مختلف زندگی جامعه, می توان به چند نوع تقسیم نمود:
الف- برنامه ریزی کلی (کلان)
این برنامه ریزی, بیشتر به منظور رسیدن به هدف های کلی و عمومی اقتصادی و اجتماعی انجام می گیرد. مثلاً, برنامه ریزی در زمینه*ی ارتقاء رشد اقتصادی یا صادرات و مبادلات بازرگانی یک کشور را, می توان یک برنامه*ریزی کلی دانست.
ب- برنامه ریزی بخشی
این نوع برنامه ریزی, بیشتر در بخش های مختلف تولیدی و اجتماعی صورت می*گیرد. مانند: برنامه ریزی در بهداشت, ساختمان, کشاورزی, مخابرات و مانند آن.
ج- برنامه ریزی در سطح طرح (خرد)
این برنامه ریزی در طرح ها و پروژه*های داخل بخش صورت می گیرد. مانند: برنامه ریزی توسعه ی کلینیک در داخل بخش بهداشت, برنامه ریزی توسعه ی مدارس ابتدایی در بخش آموزشی, یا ارتقاء سطح تولید گندم در بخش کشاورزی.

تقسیم بندی های دیگری نیز برنامه ریزی شده است که از اهم آنها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
الف- برنامه ریزی ملی
در برنامه ریزی ملی, برنامه ها و سیاست های توسعه ی اقتصادی و اجتماعی یک کشور و نحوه ی اجرای آن مشخص می گردد. برنامه ریزی ملی یا کشوری, هر چند سال یکبار (معمولاً هر ۵ سال) برای کل کشور انجام گرفته و شامل کلیه*ی سطوح برنامه ریزی کلی, برنامه ریزی بخشی و برنامه ریزی طرح ها می گردد.
ب- برنامه ریزی منطقه ای
در برنامه ریزی منطقه ای, سیاست های توسعه ی اقتصادی و اجتماعی یک منطقه (جزئی از کشور), یا چند منطقه و یا کل کشور در قالب چند منطقه, انجام می گیرد.
ج- برنامه ریزی شهری
در این نوع برنامه ریزی با توجه به اقتصاد و عملکرد عوامل شهر, نحوه ی استفاده از اراضی شهر, محله بندی مسکن, ترافیک, فضای سبز و غیره, در رابطه با جمعیت و فونکسیون شهر مورد بررسی قرار می گیرند.
د- برنامه ریزی روستایی
در این برنامه ریزی به مسائل و مشکلات روستاها پرداخته شده و مسائلی از قبیل تولید و عرضه ی محصولات کشاورزی و دسترسی روستاها به سرویس های اجتماعی (کلینیک, مسجد, مدرسه, حمام و مسکن) مورد بررسی قرار می گیرند.

انواع برنامه ریزی از نظر مدت اجرا
از مهمترین انواع برنامه ریزی, یکی برنامه ریزی مفید و دیگری برنامه ریزی انعطاف پذیر است. در آغاز رواج برنامه ریزی, که عمر آن را به شکل کنونی نباید بیش از ۷۰ سال دانست, تصور می شد که می توان برنامه ای معین را برای مدتی معلوم طرح کرد و تا پایان دوره ی برنامه, به تمام نکات آن مقید بود. اما تجارب متعدد نشان داد که چه در عرصه*ی برنامه ریزی*های اقتصادی و اجتماعی و چه در برنامه ریزی های کالبدی, به حکم پویایی روابط حاکم بر جوامع, مقید بودن به برنامه ای ثابت مشکلاتی را به همراه خواهد داشت که شاید از بی برنامگی نیز بدتر باشد. لذا, با توجه به این نکات, برنامه*ریزی را می توان از نظر مدت اجرا, به خاطر بررسی اقدامات انجام شده و جبران اشتباهات یا نواقص, به چند دوره ی مشخص تقسیم نمود:
الف- برنامه ریزی بلندمدت:
که دوره ی اجرای آن بین ۱۰ تا ۲۰ سال است و گاهی به ۲۵ سال نیز می رسد و علت نیاز به آن, معمولاً ایجاد یک چهارچوب کلی و آینده نگرانه در زمینه ی مورد توجه برنامه است که بر اساس این چهارچوب بتوان نیازها و امکانات آینده را مشاهده کرد و تقسیمات, هم آهنگی و توازن آنها را بر پایه ای گذارد که هدف های بلندمدت ایجاب می کند.
ب- برنامه ریزی میان مدت:
که معمولاً مدت اجرای برنامه ی آن بین ۳ تا ۷ سال می باشد و گاه می تواند به ده سال نیز برسد و آن اجرای برنامه هایی است که در قالب همان برنامه ریزی بلندمدت و با هدف های کلی آن, به مرحله ی اجرا درمی آید. در برنامه ی میان مدت, رئوس برنامه مشروح تر از برنامه های بلندمدت است و اگر در برنامه های بلندمدت, هدف های کلی مورد بحث قرار می گیرد, در برنامه های میان مدت به ترتیبی است که ببینیم راه های رسیدن به این هدف ها کدام است.
ج- برنامه ریزی کوتاه مدت:
که معمولاً مدت اجرای آنها بین ۱ الی ۲ سال است. معمولاً هر اندازه مدت اجرای برنامه کوتاه تر باشد, اجرای آن برنامه ها در رابطه با واقعیات, قابلیت اجرایی بیشتر و بهتری دارند. از جهت دیگر, هر یک از برنامه های کوتاه, میان و بلندمدت در قالب یکدیگر انجام می گیرند.
در یک برنامه ی دورنگرانه, هدف ارتقاء سطح زندگی مردم و تامین نیازهای جمعیت یک کشور در بلندمدت است. در قالب این برنامه ها, می توان در برنامه های ۵ تا ۷ ساله (میان مدت) به برنامه ریزی منطقه ای و اجرای برنامه های عمرانی در سطح مناطق مختلف کشور و در رابطه با امکانات آن منطقه پرداخت؛ یا برنامه ها را در هر یک از سطوح بر اساس هدف های خاصی (مانند ارتقاء سطح آموزش, بهداشت و مانند آن) گذارد؛ و در قالب آنها در طی اجرای برنامه های ۱ الی ۲ ساله (کوتاه مدت), به اجرای جزئیات و مراحل کوتاه تری پرداخت. به عنوان مثال, در قابل برنامه ی میان مدت, به توسعه ی بهداشت و درمان؛ در طی یک برنامه ی کوتاه مدت, به ایجاد بیمارستان ها یا مراکز درمانی اقدام نمود و یا در سطح منطقه یا شهر, با برنامه های اجرایی میان مدت, فرضاً به توسعه ی فضاهای سبز یا ایجاد مراکز آموزشی همت گمارد.

بر طبق نظر برنامه ریزان, می توان برنامه ریزی را به اقسام زیر طبقه بندی کرد: برنامه ریزی محلی (شهری), برنامه ریزی روستایی, برنامه ریزی ناحیه ای, برنامه ریزی ملی و برنامه ریزی بین المللی.
الف- برنامه ریزی محلی (شهری):
این نوع برنامه ریزی از شرایط اقتصادی لازم جهت توسعه شهر تاثیر فراوانی می پذیرد. برای آن که تصویری کلی از این نوع برنامه ریزی ارائه کنیم می توانیم بگوییم که ابتدا طرح توسعه شهر آماده می شود؛ جمعیت در سطح شهر با حفظ کمترین تراکم ممکن به طور یکنواخت پراکنده می گردد؛ مناطق مختلف شهر شکل می گیرد و مقررات مربوط به معابر و آمد و شد, وضع می شود.
ب- برنامه ریزی روستایی:
نواحی روستایی باید بر اساس روشی منظم و مطابق خطوط از پیش تعیین شده, توسعه یابد. از این رو, در نواحی روستایی نیز باید روش های حساب شده ی علمی برنامه ریزی بکار گرفته شود.
شهر باید با روستاهای اطراف از طریق امکانات حمل و نقل مناسب, ارتباط یابد و صنایع روستایی نظیر مرغداری, مراکز تولید محصولات لبنی, صنایع بافندگی که در پیوند با محصولات کشاورزی است, مورد توجه قرار گیرد.
ج- برنامه ریزی ناحیه ای:
برنامه ریزی ناحیه ای به معنای برنامه ریزی برای واحدهای جغرافیایی بزرگ تر از یک شهر است که اصطلاحاً به آن ناحیه می گویند.
برنامه ریزی ناحیه ای کم و بیش بر اساس اصول برنامه ریزی نواحی شهری صورت می گیرد. ناحیه قلمروی را دربر می گیرد که به آسانی در دسترس بوده و بین ۱۵ تا ۵۰ کیلومتر را دربر می گیرد و دارای تعدادی روستا و دهستان باشد.
برنامه ریزی ناحیه ای با روشی مناسب به توسعه موزون ناحیه کمک می کند. این نوع برنامه ریزی با برنامه ریزی بزرگراه های ناحیه ای, حمل و نقل ناحیه ای, منابع آب ناحیه ای, سیستم دفع فاضلاب و غیره مرتبط است. برنامه ریزی ناحیه ای توسعه شهرها و روستاهای موجود در ناحیه را نیز مورد توجه قرار می دهد و به منظور اسکان مجدد افرادی که از یک مادرشهر انتقال داده شده اند؛ مکان*هایی را مشخص می کند تا شهرهای جدید را احداث کند.
د- برنامه ریزی ملی
برنامه ریزی در سطح ملی نیز انجام می شود. این نوع برنامه ریزی به منابع و توانایی ها در زمینه های مختلف ملی, در کل کشور توجه دارد.
برنامه ریزی ملی امکان می دهد تا منابع ملی به بهترین شیوه ی ممکن برای توسعه کشور مورد استفاده قرار گیرد. کارهای مهمی نظیر ایجاد راه آهن, شبکه های آبیاری, ایجاد صنایع سنگین و برق هیدروالکتریک در حیطه برنامه ریزی ملی قرار می گیرد.
ه- برنامه ریزی بین المللی
برنامه ریزی بین المللی با تاسیس سازمان ملل متحد (u.n.o) بوجود آمد. این نوع برنامه ریزی در پی ایجاد همکاری و هماهنگی بهتر بین ملت های مختلف جهان است. (u.n.o) آژانس های متفاوتی را به منظور رهبری مطالعات در زمینه های گوناگون حیات بشری, نظیر بهداشت, مسکن, غذا, آموزش و به کار گرفته و راه حل های مناسبی را به منظور حل مشکلات موجود در سطح بین المللی ارائه داده است.

تعاریف برنامه ریزی شهری

تعریف ۱ : برنامه ریزی شهری تا کنون با جملات گوناگون تعریف شده ، اما به طور خلاصه می توان گفت برنامه ریزی شهری یعنی ساماندهی کالبدی – فضایی شهر . اینگونه از برنامه ریزی در واقع همان شهرسازی است.
منبع : نوشته شده توسط دکتر رضا فاضلی

تعریف ۲ : ساماندهی کاربری زمین برای تأمین یک محیط کالبدی شایسته زندگی مدنی سالم را گویند، برخی هم آن را تلاشی دانسته اند که انسان برای تدوین اصولی در جهت پدید آوردن یک محیط کالبدی مدنی برای زندگی خود انجام می دهد .
منبع : کتاب سبز شهرداری، جلد اول، مرکز مطالعات برنامه ریزی شهری

تعریف ۳: هدایت و کنترل سیستمهای شهری – روستایی و منطقه ای که در دو مقیاس محلی و منطقه ای صورت می گیرد.
منبع: جزوه درسی کارشناسی ارشد ، شهرنشینی و برنامه ریزی شهری در ایران

منظور از برنامه ریزی شهری و منطقه ای


در بسیاری از کشورهای پیشرفته مثل بریتانیا ،ایالات متحده ،آلمان یا ژاپن عبارت برنامه ریزی شهری یا برنامه ریزی شهرک اکیدا یک مکرر گویی است.یعنی از آنجا که اکثریت عظیمی از جمعیت در آمارها به عنوان جمعیت شهری طبقه بندی می شوند و در مکان هایی زندگی می کنند که به معنی عنوان شهری تعریف می گردند. برنامه ریزی شهری به نظر می رسد که به سادگی به معنی هرنوع برنامه ریزی باشد .درواقع همانطورکه به خوبی مشهور است .برنامه ریزی شهری به شکل معمول و متعارف معنی محدودتر و دقیقتری دارد ،یعنی به برنامه ریزی با یک عنصر فضایی یا جغرفیایی اشاره دارد که در آن هدف کلی تمهید یک ساختار فضایی از فعالیتها یا کاربری اراضی است به نحوی از شکل موجود بدون برنامه ریزی بهتر است .این نوع برنامه ریزی همچنین به عنوان برنامه ریزی کالبدی مشهور است ،شاید برنامه ریزی فضایی اصطلاحی خنثی تر و دقیق تر باشد.
اگر این نوع برنامه ریزی به شکل مرکزی دارای یک عنصر فضایی است ،بنابراین آشکارا تنها در صورتی معنی دار است که در اوج خود به یک بیان فضایی منجر شود .چه این یک نقشه بسیار دقیق و با جزییات باشد ،یا کلی ترین نمودار، به معنی اول و دقیق تر اصطلاح مزبور تا اندازه ای یک طرح است .به عبارت دیگر به نظر می رسد که برنامه ریزی شهری (یا برنامه ریزی منطقه ای ) حالت خاصی از برنامه ریزی عمومی است که جدا شامل عنصر طرح سازی یا نمایشی است .
عموما در عمل همین حالت جدا صادق است .به سادگی تفکر در مورد این نوع برنامه ریزی بدون نوعی نمایش فضایی ،به عبارت دیگر بدون یک نقشه غیر ممکن است .و سلسله مراحل سازمانی دقیق این نوع برنامه ریزی هرچه می خواهد باشد در عمل به جلو رفتن از نقشه های بسیار کلی (و به عبارت بهتر نموداری) به سمت نقشه های بسیار دقیق یا طرح های کلی ،متمایل است .زیرا نتیجه نهایی یک چنین فرایندی عمل توسعه کالبدی است (یا در برخی موارد تصمیم گیری مبنی بر عدم توسعه و بلکه رها کردن زمین همانطور که هست ) .و توسعه کالبدی به شکل ساختمان ها یک طرح دقیق را لازم خواهد داشت .در سالهای اخیر مباحث و مشاجرات بسیار زیادی به مبهم کردن این واقیت متمایل بوده اند در بیشتر کشور ها برنامه ریزی فضایی یا شهرب ،آنطور که سالهاست ممارست می شود .هم پیش از جنگ جهانی دوم و هم بعد از آن بسیار دقیق و با جرییات بود .یعنی نتیجه آن مشتمل بود بر نقشه های بسیار دقیق بزرگ مقیاس که وضعیت تمام کاربری های اراضی و فعالیتها و توسعه های پیشنهادی را نشان می داد .درخلال دهه ۱۹۶۰ چنین برنامه های دقیقی مورد حمله بسیار قرار گرفتند .یعنی استدلال شد که برنامه ریزی به عوض تمرکز روی جزییات به تمرکز خیلی بیشتری روی اصول کلی نیازمند است: برنامه ریزی به عوض عرضه وضعیت مطلوب نهایی با جزییات کامل می باید روی آن فرایند یا توالی زمانی تاکید کند.که به وسیله آن مقرر است به هدف تائل شد : برنامه ریزی می باید از یک تصویر بسیار کلی شده و نموداری از توزیعات فضایی در هر برهه زمانی آغاز نماید و صرفا جزییات را هرگاه لازم شد تکه به تکه پر کند .این همانطور است که بعدا خواهیم دید تفاوت اساسی در بریتانیا بین نظام محلی برنامه ریزی شهرک و حومه که به وسیله قانون تاریخی برنامه ریزی شهرک و حومه سال ۱۹۴۷ آغاز شد .و نظامی است که تحت قانون برنامه ریزی شهرک و حومه سال ۱۹۶۸ جانشین آن شد .
با این وجود نکته مرکزی این است که این نوع برنامه ریزی کماکان اساسا فضایی است –مقیاس و سلسله مراحل هرچه می خو.اهد باشد. این نوع برنامه ریزی دلمشغول تاثیر فضایی بسیاری از انواع مشکلات متفاوت و هماهنگی فضایی بسیاری از خط مشی های متفاوت است .مثلا برنامه ریزیان اقتصادی دلمشغول پیشرفت کلی اقتصاد ،معمولا در سطح ملی و گاهی اوقات در سطح بین المللی هستند .یعنی به ساختار در حال تکوین اقتصاد برحسب صنایع و مشاغل به عوامل تولید که به جریان کالاها و خدمات منجر می شود و به درآمدی که در نتیجه حاصل می شود و تبدیل مجدد آن به عوامل تولید و به مشکلات تبادل مب نگرند. برنامه ریزان اقتصاد منطقه ای به همان چیزها ،اما همواره از دیدگاه تاثیر فضایی خاص آن ها خواهند نگریست .آنها تاثیر متغیر فضا و فاصله جغرافیایی را روی این پدیده ها در نظر می گیرند . به شکلی مشابه برنامه ریزان اجتماعی دلمشغول نیازهای فردی و گروهی خواهند بود : آنها با ساختار اجتماعی متغیر جمعیت ، تحرک شغلی و تاثیرش بر سبک های زندگی و اسکان ،خانوار خانواده در رابطهبا عواملی مثل سن و ضغل و سابقه تحصیلاتی،در آمد خانوار و و تنوعاتش و عوامل اجتماعی و روانشناختی که به از هم پاشیدگی خود یا خانوار منجر می شوند دلمشغول خواهند بود. برنامه ریزان اجتماعی در دفتر برنامه ریزی شهری در همان علائق و دلمشغولی ها شریک هستند. اما همواره آن ها را با عنصر متشکله فضایی می بینند ؛ به عنوان مثال آن ها دلمشغول تاثیر تحرک شغلی روی نواحی درونی شهر – در مقایسه با حومه جدید – روی ساختار متغیر خانوار آن طور که بر بازار مسکن نزدیک مرکز شهر تاثیر می گذارد ،روی درآمد خانوار در رابطه با مولفه هایی مثل هزینه سفر برای خانواده کم درآمدی هستند که اشتغال در دسترس او ممکن است در حال انتقال به حومه های شهر باشد.
ربطه بین برنامه ریزی شهری و منطقه ای و انواع متنوع برنامه ریزی های تخصصی در این مثالها به شکل جالب توجهی شبیه رابطه جغرافیا ،به عنوان یک رشته دانشگاهی با سایر علوم اجتماعی ذیربط است . زیرا جرافیا نیز دارای وجوه متفاوتی است که هریک از آنها بر رابطه فضایی در یکی از این علوم مربوط تاکید می کند :جغرافیای اقتصادی تاثیر فضا و فاصله جغرافیایی را روی سازو کارهای تولید ، مصرف و تبادل تحلیل می کند : مشابها جغرافیای اجتماعی تاثیر فضایی روی اشکال رابطه اجتماعی را بررسی می نماید ،جغرافیای سیاسی به تاثیر مکان روی اقدامات سیاسی می نگرد .می توان از این مطالب استدلال کرد که برنامه ریزی فضایی یا برنامه ریزی شهری و منطقه ای ،اساسا جغرافیای انسانی در این جنبه های متنوع است که برای وظیفه مثبت اقدام جهت نیل به یک هدف فرعی مشخص تجهیز و از آن بهره برداری شده است .
بسیاری از مدرسان در دانشکده های برنامه ریزی با حرارت و اشتیاق این مطلب را رد خواهند کرد .انها استدلال خواهند کرد که برنامه ریزی ،آنطور که آن را درس می دهند لزوما شامل جنبه های بسیاری است که به شکل متعارف در سلسله دروس رشته جغرافیا ،حتی سلسله دروسی که بر کاربردهای جغرافیا تاکید می کنند ،تدریس نمی شود . قانون مربوط به اراضی یکی از این هاست ؛مهندسی عمران مورد دیگری است .و طراحی عمران موردی دیگر.این درست است هرچند که بسیاری از افراد هم در درون و هم در بیرون دانشکده های برنامه ریزی استدلال خواهند کرد که همه این عناصر برای سلسله دروس رشته برنامه ریزی ضروری نیستند .آن چه صحیح به نظر می رسدآن است که بدنه مرکزی علوم اجتماعی که به جغرافیا مربوط می شوند و جنبه های فضایی آنها که به عنوان بخش هایی از جغرافیای انسانی تدریس می شوند – مثل اقتصاد ،جامعه شناسی ، سیاست و روانشناسی – جدا هسته موضوع برنامه ریزی شهری و منطقه ای را تشکیل می دهند .منظور از کلمه( موضوع ) آن بخش است که در واقع برنامه ریزی می شود. با وجود این قابل بحث است که عنصر مهم دیگری در آموزش برنامه ریزی وجود دارد که در این بدنه از علم اجتماعی تحت پوشش نیست : یعنی مطالعه خود فرایند برنامه ریزی ،طریقی که ما روی موضوع کالبدی یا انسانی اعمال کنترل و فراوری می کنیم تا در خدمت اهداف تعریف شده آنها باشند.طبق این تمایز روش برنامه ریزی چیزی نخواهد بود که تمام انواع برنامه ریزان در آن مشتکند – چه برنامه ریزان آموزشی باشند چه نظامی یا هخر نوع دیگر ؛ جغرافیا و علوم اجتماعی ذیربطش موضوع عجیب آن بخش خاص از برنامه ریزی را تشکیل می دهند که برنامه ریزی شهری و منطقه ای خوانده می شود .

منبع : شهرجو – منظور از برنامه ریزی شهری و منطقه ای