کتاب حاضر نتایج پژوهش های نگارنده درباره زنان شهری در تهران صورت گرفته است و نقطه آغاز این پژوهش ها پایان نامه ای با عنوان «منابع قدرت زنان در ایران: مطالعه کیفی دیالکتیک انقیاد/قدرتمندی در زندگی روزمره زنان تهرانی» (نادری، 1392: 17) است. دغدغه این پژوهش از آن جا آغاز می شود که نگارنده وضعیت زنان در جامعه ایران امروز را همراه با تناقضاتی می یابد. امروزه زنان به واسطۀ تحصیل، اشتغال و ارتباطات اجتماعی آمادگی بیشتری برای حضور در عرصه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارند. اما مشارکت آن ها در عرصه اجتماعی در مقایسه با مردان، و نیز در قیاس با این آمادگی، پایین است. نویسنده از تاثیر گذاری زنان در حوزه عمومی و قدرت آن ها در این عرصه با اصطلاح «عاملیت زنانه» (همان) یاد می کند؛ پژوهش نشان می دهد که علیرغم پایین بودن قدرت زنان در عرصه های عمومی، عاملیت آن ها در عرصه های خصوصی و خانوادگی بالاست. اما از سوی دیگر این ابهام و سوال بوجود می آید که آیا باید این دوگرایی و تقابل را پذیرفت یا اینکه زنان در زندگی شهری و عمومی نیز به صورت پنهان و بعضا متناقض عاملیت قدرتمندی دارند؟ از این رو نگارنده برای ارزیابی میزان قدرتمندی زنان در زندگی فردی و اجتماعی به کاوش در تجربه های زنانه در زندگی شهری می پردازد. در این راستا نگارنده علاوه بر بررسی تجربه های معاصر زنان رویکردی تاریخی نیز اتخاذ کرده است. در گام اول «الگوها و منطق حاکم بر تجربه زیسته زنان در شهر تهران» (همان:22) از گذشته تا کنون شناسایی می شود. سپس به بررسی نقش فضاهای عمومی شهر بر ارتقای کمی و کیفی حضور و مشارکت زنان در شهر تهران پرداخته می شود. در نهایت با ملاحظه «ذائقه زنان» (همان: 23) راهکارهایی به مدیریت شهری برای بهینه سازی فضاهای شهری به منظور افزایش مشارکت زنانه ارائه می شود.
در فصلی که به بررسی نظریات اختصاص دارد (فصل یکم: کلیات) نگارنده پس از مقدمه، به طرح مساله خود پرداخته است: «زنانگی؛ حاشیه ای بر متن اجتماعی یا روایتی ناگشوده؟» (همان: 18). سپس با استناد به پژوهش هایی که تا کنون انجام شده تجربه روزمره زنان از دیدگاه نظری مورد بررسی قرار می گیرد. مقاله «گپ زدن» بورا جونز (همان: 25)، «احساس ناامنی در تجربه زیسته زنانه از زندگی روزمره» یوسف اباذری (همان: 35)، «بررسی عوامل محدود کننده حضور زنان در فضاهای شهری» راضیه رضازاده (همان: 46) و غیره در میان پژوهش های نظری بررسی شده به چشم می خورد. سپس به بررسی نظریه ها و دیدگاهایی دربارۀ عاملبت زنان در حوزه عمومی، با اشاره به مفهوم حوزه عمومی هابرماس، و نیز مرور نظریات فمنیستی پرداخته می شود. پایان بررسی نظریات در این فصل به نقد دیدگاه های فمنیستی اختصاص دارد. نقد از دو جنبه بیان می شود: تعریف تقلیل گرای فمنیستی از هویت زن که مبتنی بر الگوی زن غربی و شرایط و نیازهایش بوده است؛ تعریفی که فارغ از توجه به بستر مکانی و شرایطی است که زن در آن زندگی می کند. چنین نقدی عموما از سوی فمنیست های پست مدرن وارد می شود. نقد دوم نقدی است که بر فمنیسم پست مدرن نیز وارد است و موضوع آن فقدان توجه به ذهنیت کنشگر و زاویۀ دید او به عنوان سوژه پژوهش اجتماعی است.
فصل دوم رویکرد تاریخی دارد و وضعیت زنان ایران را در دوره پیش از مدرن (قاجاریه) بررسی می کند و در این راستا از اسناد مکتوب (دست نوشته ها)، سفرنامه و پژوهش های معاصر (به عنوان تحلیلی ثانوی بر این اسناد) استفاده شده است. ابتدا به تجارب زندگی زنان شهری در دوره پیشامدرن از خلال دوگانگی زندگی عمومی و خصوصی و تعلق زنان به فضای خانه نگریسته شده است. در این دوره مکان های شهری معدودی وجود داشتند که زنان می توانستند در آن ها حضور یابند (مثل مسجد و حمام و مزار). وضعیت زنان شهری متعلق به طبقات مختلف، حجاب آن ها، ساختار درونی خانه ها و نحوه تفکیک فضایی آن ها از مواردی است که در این فصل به آن ها اشاره شده است. در مجموع با توجه به شرایط ذکر شده ما با هویتی از زنان در شهر در دوره زمانی یاد شده مواجهیم که آن را تحت عنوان یک هویت سنتی زنانه می شناسیم؛ نوعی ثبات و همگونی که برخاسته از جدایی فضای مردانه و زنانه و تفکیک حوزه ها بود و بی اطلاعی حاصل از آن سبب می شد در ذهن زنان سوالی درباره چرایی ظلم و رنجی که در زندگی شان متحمل می شوند، بوجود نیاید، و نقش های سنتی ای که برای زنان از سوی جامعه تعریف می شد به عنوان امری طبیعی پذیرفته شود. در ادامه فصل درباره این نقش ها با تفصیل بیشتری بحث می شود.
فصل سوم با عنوان «هویت چندپاره: تجربه زیسته زنان امروز شهر تهران» تفصیلی ترین بخش کتاب است. این فصل تجربه روزمره زنان را در فضاهای خصوصی و عمومی توصیف می کند. نگارنده در ابتدای فصل می نویسد: «این بخش به تجربۀ زیسته زنان ساکن شهر تهران از فضاهای عمومی و خصوصی زندگی شان می پردازد. این نوشتار از داد های دست اول بهره گرفته است که در جریان مصاحبه های عمیق با زنان تهرن به دست آمده است» (همان: 101). موضوع این فصل تحول نقش های سنتی زنان به نقش های مدرن و تضادهای حاصل از آن است. «هویت همگون با ثبات زن سنتی در مواجهه با مظاهر مدرن در جامعه ایران با تناقض ها و پرسش های بسیاری روبه رو شد که این هویت را به چالش کشاند» (همان). تقسیم نقش و وظایف میان زن و مرد دگرگون شد و سبک زندگی زنان به لحاظ حضور در عرصه های عمومی، شغلی و تحصیلی دستخوش تغییر گشت. از این رو با تضاد میان هویت سنتی ای که هنوز پای برجاست و هویت مدرنی که ریشه می دواند روبرو هستیم. تضادی که موضوع اصلی این فصل است و بدان پرداخته شده است.
فصل چهارم «تجربه زنانه از شهر و تاثیر آن بر بحران معنا» نام دارد و به زعم نگارنده مهمترین برآیند پژوهش است. در این فصل به «عوامل موقعیتی خاص» (همان: 207) پرداخته می شود که در محیط های شهری وجود دارند و می توانند به بحران معنا و تضاد در ذهنیت زنان دامن زده یا از آن بکاهند. بخش اول این فصل به فعالیت های شغلی و تحصیلی و اجتماعی زنان در محیط های مختلف تعلق دارد که پدیده ای مدرن است و از دیدگاه نگارنده و با توجه به تحلیل های فصل پیشین، الگوی پیشرفت مردانه محسوب می شود. از این رو فضاهای فعالیت های یاد شده در شهر به لحاظ کیفی و کمی به شدت مردانه هستند و این شرایط برای زنان چالش برانگیز است. موضوع بخش بعدی حضور زنان در مراکز خرید است؛ زنانی که به زعم نگارنده به الگوی زنانه پیشرفت، در مقابل الگوی مردان پیشرفت که در بخش پیشین از آن سخن رفته، تمایل دارند. این مراکز و مکان ها هم به منزله محلی برای انجام کار زنانه (خرید) هستند و از سوی دیگر محلی برای فراغت محسوب می شوند؛ محلی که زنان را به صورت موقت از انحصار خانه رها کرده و حضورشان را در محیط عمومی و اجتماعی رسمیت و مشروعیت می بخشد. در بخش بعدی از فضاهای کاملا زنانه شهری سخن رفته که می توانند رسمی یا غیررسمی باشند؛ فضاهای غیررسمی چون مجالس زنانه و فضاهای رسمی چون فضاهای تفکیک جنسیتی شده مانند شهربانوها. نویسنده در ادامه نقش شهربانوها را در مشارکت پذیری و اجتماع پذیری زنان نقد و بررسی کرده است.
فصل پایانی و پنجم نیز به خلاصه و نتیجه گیری از بحث ها اختصاص دارد و در پایان راهکاریی برای مدیریت شهری، به منظور کاهش معضلات و تناقضات زندگی روزمره زنان در شهر ارائه شده است. در ادامه فهرست کتاب آورده می شود:
فهرست مطالب
پیشگفتار
فصل یکم: کلیات
1.مقدمه
2.زنانگی؛ حاشیه ای بر متن اجتماعی یا روایتی ناگشوده؟
3. نگاهی بر تجربه زنانه از زوایۀ پژوهش های تجربی
4. عاملیت زنانه؛ رویکردها، مفاهیم و دیدگاه ها
5. فمنیسم موج دوم
6. ژولیا کریستوا: گذر از فمنیسم رادیکال به پست فمنیسم
7. پست فمنیسم
8. فمنیسم موج سوم
9. نقد و ارزیابی دیدگاه های فمنیستی
فصل دوم: نگاهی به گذشته: انزوا اما همگونی
1. حوزه عمومی به مثابه یک تهدید (حوزه عمومی و حوزه خصوصی در زندگی گذشته زنان شهری)
2. ساخت هویتی زنان سنتی در شهر
فصل سوم: هویت چندپاره: تجربه زیسته زنان امروز شهر تهران
1. مقدمه
2. تجربه زیسته متمایز دختران و پسران
3. الگوی پدر
4. الگوی مادر
5. بحران معنا (مساله دار شدن تضاد دو الگو)
6. زبان الگوی پدر در برابر طبیعت الگوی مادر (تحقیر دو الگو از سوی یکدیگر)
7. عرف و طبیعت؛ سلاح الگوی مادر
8. سلاح استدلال الگوی پدر
9. بحران معنا
فصل چهارم: تجربه زنانه از شهر و تاثیر آن بر بحران معنا
1. سنجش بحران معنا در هریک از موقعیت های زندگی شهری زنان
2. حضور در بازار و مراکز خرید شهر به مثابۀ برساخت تجربه ای جدید از سوژگی
3. فضاهای کاملا زنان در شهر
فصل پنجم: خلاصه و نتیجه گیری
1. خلاصه بحث ها
2. نتیجه گیری و سخن آخر