موضوع این نوشتار، در مورد نماهای شهری است. بنابراین وضعیت تهران به صورت اجمالی مورد بررسی قرار می گیرد. روند شکل گیری نماهای فعلی بافت مرکزی اکثر شهرهای ایران، همزمان با تحولات صورت گرفته در تهران، به ویژه دوره پهلوی اول است که در این دوره ساختار سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور متحول می شود.
تهران در آغاز سلطنت پهلوی به همان صورت اواخر عهد قاجار باقی مانده بود، زیرا پس از مرگ ناصرالدین شاه، تا این زمان تغییرات محسوسی در وضعیت تهران به لحاظ توسعه شهری انجام نشد. با شروع دوره پهلوی تحولات گسترده ای در تهران به وجود آمد و ساختارهای موجود حاکم بر جامعه تحت تاثیر این دگرگونی ها، قرار گرفت. پیدایش و گسترش نهادهای جدید شهری و تشکیلات اداری، نیازمند ایجاد ساختمان هایی در سطح کشور، به ویژه پایتخت بود. ورود اتومبیل، هر چند قبل از این دوره باعث تغییرات اندکی در شهر ناصری شد، اما در این دوره تاثیر اساسی در شکل توسعه شهر گذاشت. شهر از هر سو شروع به گسترش کرد ولی دامنه آن، محدود به حصار ناصری باقی ماند و در پی ساخت و سازهای روزافزون، تخریب حصار ناصری از سال ۱۳۱۱ شمسی آغاز شد و تا سال ۱۳۱۶ ادامه یافت. خندق های پیرامون شهر ناصری شکل گرفت.
در این میان برخی از محله های قدیمی نیز تخریب و ساختمان های مورد نیاز دولتی درون محدوده قدیمی آنها احداث شد. این دگرگونی ها با نظارت یک تشکیلات اداری به نام بلدیه که در سال ۱۲۹۸ شمس تاسیس شده بود، انجام می شد.
در این دوره اغلب ساخت و سازها به سمت شمال شهر تهران کشانیده شد و در امتداد خیابان های سعدی، لاله زار، فردوسی و… ادامه پیدا کرد. این اتفاق را باید از مهم ترین فعالیت های شهرسازی دوره پهلوی دانست که با احداث خیابان های جدید تعریض و گسترش خیابان های فرعی و اصلی شهر دوره قاجار و احداث بناهای فرهنگی، دولتی و میدان های جدید، همراه بود.
در این دوره ضمن ادامه شیوه معماری اواخر قاجار و شیوه نئوکلاسیک غربی سبک های دیگری که تحت تاثیر جنبش هنر نو غرب بودند، توسط مهندسان خارجی مقیم کشور و دانشجویان ایرانی فارغ التحصیل از دانشگاه های اروپا، پدیدار شدند. ساختمان های این مقطع زمانی نیز هم اکنون در میان بافت مرکزی شهر تهران واقع شده اند و با این که هماهنگی با معماری ایرانی ندارند اما از ترکیبی بسیار استوار و زیبا برخوردارند و نمونه هایی با ارزش از ظهور معماری مدرن در ایران محسوب می شوند.
همچنین در این دوره فعالیت هایی به منظور ایجاد سبکی که معرف معماری ایرانی باشد، انجام شد و حاصل این اقدامات، ظهور شیوه ای بود که در آن با به کارگیری، طرح و خطوطی برگرفته از معماری هخامنشی و عناصر برجسته آن و در مواردی به کار بردن دوره های تیزه دار و تزیینات کاشی کاری و مقرنس کاری در مجموع ترکیبی با شکوه ایجاد کردند. ساختمان بانک ملی، شهربانی، اداره پست و دبیرستان انوشیروان، فیروز بهرام همه دستاورد این سبک هستند که به نام «سبک ملی» از آن یاد می شود. همزمان با کارهای عمرانی و خیابان کشی های دوره پهلوی اول، زیباسازی نماهای شهری نیز مورد توجه قرار گرفت و توسط بلدیه قوانین و مقرراتی در این مورد وضع شد. در سال ۱۳۰۷ شمسی بلدیه تهران دستورالعملی را در مورد تعویض در مغازه ها و جایگزینی آن با درهای شیشه دار صادر کرد و در سال ۱۳۰۸ شمسی نیز نخستین مقررات در مورد نماسازی بعضی از خیابان های تعریض شده به ساکنان حاشیه ای این خیابان اعلام شد که براساس آن مالکان موظف بودند تا دیوارها و بناهای یک طبقه را تا ارتفاع ۳ متر و بنای دو طبقه را ۵/۸ متر بیشتر، بالا نیاورند.
بدین ترتیب با اهمیت دادن به نماهای شهر در این دوره، بدنه های طراحی شده و زیبایی شکل گرفتند که تا به امروز در مرکز تهران و سایر شهرهای بزرگ کشور بخش هایی از آنها باقی مانده است. اما اخیرا شهرداری منطقه ۱۲ و برخی از خیابان ها اقدام به پاکسازی این بدنه ها از رنگ و دود کرده است که جای خالی میراث فرهنگی به منظور تعمیر بخش های تخریب شده این بدنه ها احساس می شود.
ناهماهنگی های موجود بین ارگان های هم سو تاکنون باعث وارد آمدن خسارت های فراوانی به بناها و بافت های تاریخی شده است که این آسیب ها همچنان ادامه دارد. وقت آن رسیده که مسئولان شهری، هر چه سریع تر برای حفظ آثار باقی مانده اقدامات موثری انجام دهند، زیرا اگر وضعیت فعلی ادامه یابد تا چند سال آینده هیچ اثری از بافت های تاریخی، یعنی هویت شهرها، باقی نمی ماند.
قیمت بالای زمین در بافت مرکزی شهرها به دلیل حضور بازار و تمرکز فعالیت های اقتصادی در این بخش، عامل اصلی این نابودی به شمار می رود.
این بافت هم اکنون در دست سودجویان و دلالان در حال نابودی است و مسئولان شهری، تاکنون اقدام موثری به منظور جلوگیری از تخریب ساخت و سازهای غیر قانونی در بافت های تاریخی نکرده اند. شعار جذب توریسم و استفاده از این صنعت، زمانی عملی می شود که بافت های تاریخی و بدنه های قدیمی منتهی به این بافت ها را حفظ کنیم.
بافت تاریخی به ظاهر در تملک افراد است ولی یک بافت مجموعه ای فرهنگی است و شامل همه ارزش های موجود جامعه می شود که از آن میان معماری تجسم یافته است تا این فرهنگ را به نمایش در آورد و بنابراین نابودی این بافت ها مصادف با اضمحلال فرهنگ جامعه است.
بدنه های شکل گرفته در خیابان های مرکزی شهرهای بزرگ حاصل تجربه هایی است که سینه به سینه از معماری گذشته این سرزمین به ما رسیده است و بر ماست که این ارزش ها را حمایت و حفظ کنیم. معماری ایرانی سابقه ای چند هزار ساله دارد و از دوره ماد تا اوایل دوره پهلوی در حال تحول تکامل بوده و پویایی خود را حفظ کرده است.
در کلان شهر تهران که ده ها کیلومتر مربع وسعت دارد و هر روز در حال بلعیدن زمین و آسمان خود است، قطعه کوچکی به نام تهران قدیم وجود دارد که نباید به دلیل افزون طلبی خود این قطعه را محو و نابود کنیم.
اقدامات پراکنده برای حفاظت از بافت های تاریخی کشور نمی تواند چاره ساز باشد و تنها با هماهنگی بین ارگان های مسئول می توان شکل بافت ها و بناهای تاریخی شهرهای بزرگ را برطرف کرد. همچنین در مورد نماهای جدید شهری نیز باید چاره اندیشی شود و به منظور جلوگیری از شکل گیری بناهای ناهنجار، طرحی به مرحله اجرا در آید که سازندگان و مالکان بدنه های شهری مکلف به ساخت بدنه هایی موزون و زیبا با بهره گیری از اصول معماری اصیل شوند. بدین ترتیب معماری شهری متناسبی، براساس ویژگی های معماری ایرانی، شکل می گیرد و هویت ملی معماری ما دوباره در عرصه زندگی عمومی و بین المللی به نمایش گذاشته خواهد شد.
مهدی معمارزاده
کارشناس ارشد مرمت و حفاظت بناها و بافت های تاریخی