بیوگرافی :
فیلسوف و جامعه شناس آلمانی که در یک خانواده یهودی متولد شد . پدر او بعدها به مسیحیت ( کاتولیک ) گروید ولی زیمل را در کودکی به عنوان یک پروتستان غسل تعمید دادند . زیمل تاریخ و فلسفه را در دانشگاه برلین مطالعه کرد و در سال ۱۸۸۱ دکترای خود را با رساله ای تحت عنوان “ماهیت ماده طبق جوهر شناسی فیزیکی کانت ” یا ” توصیف و ارزیابی دیدگاه های گوناگون کانت درباره سرشت ماده ” دریافت کرد . او از ۱۸۸۵ تا ۱۹۰۰ در دانشگاه برلین به تدریس فلسفه ، اخلاق ، منطق ، هنر ، روانشناسی و جامعه شناسی پرداخت و در سال ۱۹۰۱ به اخذ درجه پرفسوری نائل آمد و عاقبت در سال ۱۹۱۴ کرسی فلسفه در دانشگاه استراسبورگ را در اختیار گرفت .
لازم به ذکر است که زیمل به همراه وبر و فردیناند ، انجمن آلمانی جامعه شناسان را تأسیس کرد. او همعصر کسانی چون فردینان دوسوسور ، زیگموند فروید و امیل دورکیم و ماکس وبر بوده است . ( لچت :۳۱۸ )

o
نگاهی اجمالی بر عوامل تأثیرگذار بر تحولات جامعه شناسی در سده نوزده و بیست :

۱٫ انقلاب های سیاسی :
رشته طولانی انقلابهای سیاسی که به دنبال انقلاب فرانسه در ۱۷۸۹ پدیدار گشت و در سراسر قرن ۱۹ ادامه یافت اندیشمندان را بر آن داشت تا پایه های نوین نظم را در جوامع آشوب زده پی افکنند و این امر به تولد نظریات متعدد جامعه شناسی انجامید .

۲٫ انقلاب صنعتی :
پدید آمدن تحولات گسترده و همه جانبه و دیوانسالاری های اقتصادی و آرمان ِ ” بازار آزاد ” . شکل گیری جنبش هایی با هدف سرنگونی نظام سرمایه داری حاکم .

۳٫ پیدایش سوسیالیسم :
از یک طرف درگیری طرفداران سوسیالیسم مانند مارکس در انتقاد از جامعه سرمایه داری و از طرف دیگر نظریات افرادی مانند وبر و دورکیم که با سوسیالیسم مارکس مخالف بودند و بیشتر به دنبال اصلاح نظام سرمایه داری بودند تا انقلاب اجتماعی مد نظر مارکس . آنان از سوسیالیسم بیش از سرمایه داری هراس داشتند و این امر موجبات شکل گیری نظریات جامعه شناسی به عنوان واکنشی در برابر نظریه مارکسیستی (به شکل خاص) و نظریه سوسیالیستی (به طور عام) را فراهم آورد .
۴٫ دگرگونی مذهبی :
دگرگونی های ناشی از انقلاب های صنعتی و سیاسی ، اثر عمیقی بر اعتقادات مذهبی گذاشته بود . بسیاری از جامعه شناسان در محیط های مذهبی پرورش یافته بودند و فعالانه درگیر مذهب بودند و همان اهداف زندگی مذهبی را برای جامعه شناسی نیز به ارمغان آوردند .
۵٫ رشد علم :
همزمان با تحولات فوق در جامعه ، علم در بخشهای مختلف زندگی اجتماعی رخنه نمود و عالمان مقام ممتازی یافتند وجامعه شناسان به ویژه کانت و دورکیم سعی بر آن داشتند که جامعه شناسی را با الگوی علوم فیزیکی و زیست شناسی تطبیق دهند.

oاز مهمترین کارهای زیمل :
جورج زیمل مطالعات خود را در مفهوم ساختار اجتماعی آغاز کرد و تبدیل به یکی از پیشگامان تحلیل شبکه اجتماعی شد . از مهمترین کارهای او عبارتند از :
” فلسفه پول ” ، ” غریبه ” ، ” شبکه پیوستگی گروه ” و ” کلان شهر و زندگی ذهنی (معنوی) ” (wikipedia)

oنگرش زیمل در جامعه شناسی :
نظریه زیمل در جامعه شناسی را می توان تلاشی آگاهانه در رد تئوری های اساسی کومته و اسپنسر و توضیح تاریخی وقایع منفردی دانست که در سیستم آلمانی پرورش داده شده بودند . سنت آلمانی علم طبیعت و علوم انسانی یا اخلاق را از لحاظ کیفی جدا می دانست. در این سنت ، قوانین طبیعی هیچ جایگاهی در مطالعه فرهنگ انسانی که نشان دهنده محدوده آزادی بود ، نداشت . زیمل در رد این نظرات بیان کرد که جامعه متشکل از یک شبکه پیچیده از روابط متعدد بین افرادی است که در تعامل ثابت با یکدیگرند: “جامعه صرفأ نامی برای تعدادی از افرادِ دارای تعامل است .” ساختارهای بزرگ تر نظیر خانواده ، شهر و اتحادیه و … تنها تبلوری از این تعاملات میباشند . به عبارتی جامعه متشکل از یک شبکه تعاملات الگویافته است و این وظیفه جامعه شناسی است که اشکال این تعاملات را همانگونه که در دوره های تاریخی و فرهنگی روی میدهد ، مطالعه کند. بسیاری از رفتارهای انسانی را می توان بر حسب تأثیرات گروه روی فرد – به خصوص قیودی که بوسیله اشکال ویژه تعاملات روی افراد اعمال میشود – توصیف کرد .
زیمل در حال و هوایی کم و بیش تأثیر گرفته از کانت ، برآن شد که تحلیلی از کنش و واکنش اجتماعی را به دست دهد؛ وی تلاش کرد تا در میان گونه های مضمونی ، فعالیت هایی نظیر سیاست ، اقتصاد و زیبایی شناسی ، نظام های انعکاسی شکلهای عمومی و جهانی را جدا سازد . (شوای :۴۱۰)
اگر چه زیمل ساختارهای مؤسسه ای بزرگ را مورد نظر داشت لیک او ترجیح داد بیشتر کارهایش را به موضوعی معطوف کند که خود آن را ” تعاملات بین اتم های جامعه ” می نامید . او در اصل توجه خود را به الگوهای اساسی تعامل بین افراد که زیر ساختِ تشکیل جوامع بزرگترمحسوب میشوند ، معطوف کرد ، چیزی که امروزه ” میکرو جامعه شناسی نامیده میشود.
تأثیر نظریات زیمل بر جامعه شناسی شهری امری غیر قابل انکار است به نحوی که افرادی چون رابرت پارک ، ارنست برگس و لوئیس ورث از مدرسه شیکاگو برخی از دیدگاه های او را در زمینه ایجاد فضا پی گرفتند.
همچنین تحلیلهای او از سوی ” سومبارت ” مورد بررسی قرار گرفت و ” اشپنگلر ” نیز نظریات زیمل را بدون آنکه از مأخذ آن نامی برد ، مورد استفاده قرار داده است . (شوای : ۴۱۰)

oفلسفه پول و شهر (۱۹۰۰) :
در اثرِ بزرگ زیمل تحت عنوان ” فلسفه پول ” ، نقش دوگانه اقتصاد پولی برجسته می گردد ؛ اقتصاد پولی با برانگیختن گرایش انسان برای تجرید کردن ، توسعه ی توانایی های فکری را به زیان تأثیرپذیری فراهم می آورد لیکن همزمان با این مسئله بی شخصیتی روابط انسانی را سبب می گردد. (شوای: ۴۱۰)
رساله زیمل با طرح پول به عنوان یک نمونه ، مطرح میکند که شهر اساسأ از انواع گوناگون صورتها ( فرم ها ) و وساطتها ساخته شده است . بدین سان پیوندهای عاطفی در درون و بین گروه های اجتماعی جای خود را به روابط صوری بین افراد میدهد . زیمل این امر را باعث ایجاد آزادی بیشتر می داند زیرا همانگونه که فروشنده فراورده در اثر جایگزینی کامل معاملات پایاپای با پول ، می تواند انواع زیادی کالا به بازار آورد ، انگیزه عقل گرایانه نیز فرد را قادر میسازد خود را با انواع بیشتری از کنش های متقابل قوام دهد تا دیگر محدود به انجام امور سنتی و مراسم عادی ثابت نباشد.(لچت:۳۱۹)
به عبارتی پول وسیله همطراز کردن و سنجیدن و تبدیل کیفیت به کمیت خواهد بود. زیمل میگوید استقلال از پیوندهای عاطفی که با پول آغاز میشود در عین حال به گونه ای ناسازگونه به نوعی وابستگی به دیگران می انجامد . زیرا پول یگانه امکان اتحاد مردم و در همان حال حذف هر چیز شخصی را در اختیار ما گذاشته است . پول به عنوان وسیله آزادی به شخصیت زدایی می انجامد زیرا گرایش آن به جدایی انسانها از روابط عاطفی عمیق است . (لچت:۳۲۲)

oغریبه و شهر :
زیمل معتقد است مردم در شهر با یکدیگر غریبه اند . هر کسی مجبور است در مجاورت غریبه ها زندگی زندگی کند و به این ترتیب تفاوتهای پوششی ، گویشی ، رفتاری و تفکرات با طیف گسترده ای حاکم خواهند بود . افراد نامنطبق با زندگی گروهی و انسانی ، خود را برای زندگی شهری مناسب تر میدانند چرا که در زندگی روستایی افراد از تفکرات و عادات دیگران مطلع هستند و نوعی قضاوت اجتماعی شکل میگیرد و عملکرد خصوصی افراد تحت نظارت اجتماعی واقع میشود . البته در شهر هر فردی با افراد ، رویدادها و تغییرات بیشتری روبرو است . (wikipedia)
او می گوید : پیچیدگی زندگی مدرن و حساسیت ناشی از آن ، فرد را وامیدارد که جز مقدار قابل کنترلی از انگیزش فکری و حسی ، راه ورود همه چیز دیگر را ببندد . دستگاه روانی انسان از نقطه معینی به بعد به انگیزش جواب نمیدهد و بدین سان نمونه ای از حالت غریبگی و بی اعتنایی از سرسیری را نشان میدهد که ویژگی زندگی مدرن است .به وجد آمدن از هر گونه تمایزی به بی تفاوتی نسبت به تمایزها تبدیل میشود و پس از احساس شیفتگی و درگیری که در آغاز وجود داشته ف نوعی یکنواختی بر شهر حاکم میشود. (لچت:۳۲۰)

oگروه دو و سه نفره زیمل ( پیوستگی گروه ) :
زیمل معتقد بود هرگاه یک گروه دونفره ، سه نفر شود ، تحول جامعه شناسی تعیین کننده ای رخ میدهد . امکانات اجتماعی تازه ای در این گروه شکل میگیرد. برای مثال در گروه جدید یکی از اعضا میتواند در اختلافات میان دو نفر دیگر نقش داور یا میانجی را ایفا کند و یا دو نفر از سه نفر می توانند علیه عضو سوم همدست شوند و بر او تسلط یابند . این قضیه در ابعاد کوچک همان رویدادی را نشان می دهد که ممکن است با پیدایی ساختارهای بزرگ شهری اتفاق افتد به صورتی که این ساختارها از افراد جدا گردند و بر آنها تسلط یابند .

oزیمل و دنیای مدرن :
اگرچه شاید زیمل نیز حال و هوا و رنگ و بوی نوینی به گسست از سنت میدهد اما اصالت اصلی فکر او در این نیست . بصیرت مهم او بیشتر در طرح این نکته نهفته است که زندگی شهری در دوران مدرن حالت روانی اساسأ نوینی با خود به همراه دارد : بی اعتنایی از سر سیری . این حالت ناشی از این واقعیت است که آگاهی فردی همین که از دست زمانِ برگشت پذیر سنت – که زندگی را عمدتأ تکراری میکند – رها شود در امواج زمان ِ برگشت ناپذیر شهر غرق میشود . تجربه ، زیر سلطه آن چیزی در می آید که بودلر آن را ” گذرا ، فرار و امکانی ” می نامد .
با آن که زیمل خود این نکته را دقیقأ به این صورت بیان نمیکند لیکن مضمون سخن او آشکارا این است که تجربه مدرن از دگرگونی آگاهی جدایی ناپذیر است ، دگرگونی ای که در آن نفس نسبت به تمام جزئیات زندگی بس حساس میشود و این حساسیت خود ناشی از سرشت گذرای زندگی است . بنابراین آگاهی مدرن به گونه ای غریب ، آگاهی از مرگ است – مرگ نه چون رویدادی یکبار برای همیشه بلکه چون چیزی که از طریق ابعاد چندگانه زندگی ِ ناپایدار ، جابه جا یا وساطت میشود.(لچت :۳۲۰)

oکلان شهر و زندگی ذهنی ( شهرهای بزرگ و زندگی معنوی ) :
یکی از معروف ترین نوشته های زیمل ” کلان شهر و زندگی معنوی است که در ابتدا به عنوان سخنرانی در موزه درسدن آغاز گردید که البته به خوبی مورد استقبال قرار نگرفت چرا که برگزارکنندگان نمایشگاه از منفی نگری آن در خصوص زندگی درکلان شهرها بیمناک شدند به طوری که امیل دورکیم به شدت آن را مورد نقد قرار داد. این مقاله در سال ۱۹۵۰ به انگلیسی ترجمه شد و از آن پس در لیست مطالعات شهری قرار گرفت. (wikipedia)
زیمل در این نظریه از رابطه متقابل آگاهی فردی و شهر مدرن ، طرحی تحلیلی به دست میدهد . او همچون فردیناند تونیز و نظریه پردازان پیش از او ، توجه خود را به تضاد زندگی شهری به معنای مدرن آن با سنت جلب کرده است و میگوید در شهر روابط رسمی جای پیوندهای عاطفی را میگیرد . با ظهور دیوان سالاری و علم ، زندگی بس تخصصی میشود یعنی دیگر هیچ محتوای ثابتی وجود ندارد بلکه وجه مشخصه آن صور انتزاعی است که مهم ترین آن پول است . (لچت:۳۱۹)
زیمل بیان میدارد تأثیر پذیری در کلان شهرها امری بدیهی است . انسان در معرض تأثیرات اتفاقات و رویدادهای بیشماری است که در شهرها رخ میدهد و این امرِ دائم ، موجب میشود فرد مسیری سرد و دور را پیش گیرد تا در برابر تمام این پدیده ها مجبور به واکنش نباشد و حالت بی تفاوتی را ایجاد می نماید به عبارتی فرد با آن که در شهر دارای آزادی در طیف وسیعی از مسائل است لیک این آزادی لزومأ بازتاب سعادت او نیست چرا که آزادی او بسیار ذهنی به نظر می آید و فرد در شهر تنهاتر و رها شده تر از هر جای دیگرو وابسته به اقتصاد پول است . مجموعه شهر بزرگ با حضور بیشماری از معادلات حسابگرایانه و اقتصاد پول و مبارزه بر سر انسان ( به عنوان مصرف کننده ) و نقش دائمی ارزشیابی ، کمی کردن و کاهش دادن ارزشهای کیفی نیازمند دقت و انتظام میان انسانها و فعالیت ها است به عبارتی ساعت شهر بایستی دقیق بوده تا از اغتشاش میان این همه انسان و فعالیت جلوگیری نماید. شهر بزرگ محدوده هایش را فراتر از مرزهایش تعریف میکند به عبارتی در همه زمانها کلان شهرها مکان انتخاب جهان گرایی بوده اند به همان روالی که ثروت بعد از آن که از یک حد معینی گذشت بیش از پیش و با سرعتی خودانگیخته افزون میشود ؛ روابط اقتصادی ، شخصی و ذهنی شهر و حوزه نفوذ آن به محض آن که از محدوده های معینی عبور کرد با تصاعد هندسی افزایش می یابد و زندگی در این شهرها از طریق موج های شعاعی مرکزی در محدوده جهانی گسترده می گردد.شهر بزرگ مواجه با فرهنگ شئی ای است به عبارت واضح تر مقایسه پیشرفت تمدن و فرهنگ با یکدیگر نشان از آن دارد آهنگ پیشرفت فرهنگ در کلان شهرها نه تنها هراس آور بلکه حتی گاهی نوعی پس رفت در معنویت ، خلوص و آرمانگرایی را به همراه داشته است.
و در نهایت می توان نتیجه گرفت زندگی در کلان شهر دارای ویژگی های زیر است :
•شهر بزرگ تأییدی بر تأثیرپذیری
•بی تفاوتی محصول شهرهای بزرگ
•فرهنگ و خود مختاری
•تردید
•طیف وسیعی از آزادی در شهر که لزومأ مبین سعادت نیست
•بعد جهانی شهرهای بزرگ
•فرهنگ شئی ای در شهرهای بزرگ
•نماد ساعت
•شهروند با انتزاعی گری عمل میکند (شوای:۴۲۱-۴۱۱)

منابع

۱٫شوای ، فرانسواز . ۱۳۸۴ . شهرسازی – تخیلات و واقعیات . ترجمه حبیبی ، سید محسن . انتشارات دانشگاه تهران
۲٫لچت ، جان . پنجاه متفکر بزرگ معاصر ، از ساختارگرایی تا پسامدرنیسم . ترجمه حکیمی ، محسن . انتشارات خجسته