مقدمه :

دراواخر قرن نوزدهم ، ازجمله راه حلهایی که برای بسیاری ازمسائل سکونت درشهر پیشنهاد شد ، فکرایجاد شهرهای باغ مانند بود .  اساس این فکر براین اصل قرار داشت که مالکیت زمین های بایر، به شهر تعلق گیرد وعواید حاصل ازافزایش قیمت زمین ، ازآنِ  شهر باشد تا گسترش شهر دستخوش سودجویی زمین خواران نشود.

 فکرایجاد شهرهای باغ مانند که ازجانب ابنزرها واردِ انگلیسی پیشنهاد شد ، با شکلی که این فکر در عمل  به خود گرفت ، متفاوت است . هاوارد (Howard) نظریه خودرا درکتاب "فردا،راهی مسالمت آمیز برای رفرمی حقیقی"درسال 1898 منتشر کرد . با توجه به عنوان کتاب ، پیشنهاد این شهرساز قرن بیستم  اقدام به امری بزرگ بود ، یعنی رهایی ازجنبه های مضر انقلاب صنعتی واز میان بردن محلات فقیرنشین وپرجمعیت که زاییده بسط لجام گسیخته صنعت بود. تمام این امورمی بایست طوری صورت گیرد که دشمنی هیچ قشری از مردم علی الخصوص مالکین را مطرح نسازد. وی می خواست ثروت عمومی را با تغییر کامل ارزش املاک اعتلاء دهد ودراین امر حتی منتظر نشد تا حزبی که با نظریات وی موافق است قدرت را دردست گیرد. دراین کتاب، هاوارد پیشنهاد کرد کارخانه ها به نواحی دست نخورده روستایی منتقل شوند ومردم برای کار وزندگی به این نقاط مهاجرت کنند. این همان موضوعی است که درکتاب فرانک لوید رایت نیز مطرح شده است. خاطرنشان می نماید که اساس این طرح دردوره رنسانس نیز بوجود آمده بود وازآن پس به اشکال مختلف نیز، به منصه ظهور رسید.

لازم بذکر است که لوئیز مامفورد (Lewis Mamford)  ایده ی "هاوارد " یعنی باغشهرها Garden city  را ازبزرگترین دستاوردهای بشریت قرن بیستم می داند.به گفته لوئیس مامفورد، در آغاز قرن ۲۰ دو ابداع مهم به وقوع پیوست: هواپیما و باغشهر.

 اساس نظریه باغشهر که اساساً اصلاحاتی -اجتماعی بود حتی در خاستگاه نظریه یعنی انگلستان نیز ناشناخته ماند و شکل فیزیکی شهر که در شکل دیاگراماتیک ارائه شده بود بر نظر اصلاحی اجتماعی - اقتصادی هاوارد که نظریه ای بر محور تعاون و عدم دخالت بخش دولتی در ایجاد و اداره باغشهر ها بود  ،  استوار نگردید.

ایجاد شهرهای جدید بعد از جنگ جهانی دوم در کشور انگلستان به پیروی ازالگوی باغشهرهای لچ ورث  Lethwort Garden City   صورت پذیرفت  . الگوی این شهرهای جدید بر اساس دیاگرام ساده و شبکه حلقوی محاط بر مرکز شهر بود که توسط کمیته لرد ریت  Lord Reith  ارائه شد .

مکمل توصیه ها در ایجاد شهرهای جدید نزدیکی آن ها به صنایع و پیش بینی مناطق صنعتی در جوار شهرها و لزوم دسترسی و همجواری با شبکه بزرگراه های کشور بریتانیا بعلاوه قرارگیری در مسیر شبکه خطوط آهن بود.

کلیات و اصول  نظریه هاوارد:

هاوارد در طرح شهرهای باغ مانند خود، شهر را به صورت چنددایره متحد المرکز تصویرکرد . باغشهر های که در داخل حلقه عریضی از زمین های کشاورزی محصور خواهند بود و در حد سی هزار نفر جمعیت داشته اند . بناهای

عمومی شهر درمرکز این دوایر در دور میدانی قرار می گرفتند. بین دایره میانی ودایره بیرونی ،خیابان اصلی شهر به عرض 135 متر قرارمی گرفت که واجد چمن ودرختانی به عنوان سایه بان بود .خود دایره بیرونی ، نواحی زراعی شهر را به وجود می آورد ، وقسمتی نیز برای کارگاهها وکارخانه ها پیش بینی شده بود. درپارکی مدور درمیان شهر، بناهای عمومی بزرگ ساخته می شدند وتالاری نیزبرای کنسرت ، سخنرانی، تأتر ، کتابخانه وغیره که برای هریک محوطه ای نسبتاً بزرگ تعلق می گرفت ، اختصاص یافته بود.

دوراین پارک را ایوانی احاطه می کرد که دردو جانب آن طاقهایی ساخته می شدند . طاقها به پنجره های بزرگ شیشه ای مسدود شده وپنجره ها روبه گلخانه ای باز می شد ویا پناهگاهی بود که مردم را ازبدی هوا مصون دارد. به نظر هاوارد، این طرح خلاصه وکلی ازشهر را بدست می داد ونقشه دقیق تری برای هر شهر باغ مانند، می بایستی بادرنظرگرفتن موقع ومحل شهر رسم می شد.غالباً گفته شده است که شهرهای باغ مانندی که هاوارد پیشنهاد کرد، ازواقعیات بدوراست واگر هم ساخته شود چون کوچک است مسائل شهرنشینان امروزی را حل نمی کند. اما، هاوارد به خوبی به این موضوع پی برده بود که شهرهای پرجمعیت امروز عمر خود را کرده اند وشهرهای بزرگ آینده باید براساس جدید بنا شوند.

شهر پیشنهادی هاوارد دارای وسعتی حدود 2400 هکتار است که 6/1 آن به مسکن اختصاص می یابد وبقیه آن جهت فضاهای سبز، جنگل ، کشاورزی واستفاده ازموارد دیگر کنار گذاشته شده است . این بخش همواره دست نخورده باقی می ماند وبرای ایجاد فضای سبز پارکها وزمین های کشاورزی بکار گرفته می شود. هرگاه جمعیت شهر افزایش یابد،لازم است که درآن سوی فضاهای سبز، شهر تازه ای با همان فضاها وکمربندهای سبز به وجود می آید .

هاوارد درطرح خود به صنعت وتجارت نیزتوجه دارد. مغازه ها بین مساکن به وجو می آیند. کارخانه ها درکنار شهر با راه آهن آن بخش معینی را به خود اختصاص می دهند.

واحدهای مسکونی همگی ازمزایای چمن وباغ استفاده می نمایند که ازآنها به آسانی می توان به کارخانه ها ، مغازه ها، مدارس ، مراکز مذهبی وفضاهای باز شهری رسید.

طرح هاوارد نشان می دهد که راهها بایستی قبلاً ساخته شوند . ولی درترکیب ساختمانها ومساکن، آزادی عمل صاحبان آنها بایستی رعایت گردد. یکی ازویژگیهای طرح هاوارد، تقسیمات فرعی شهر است که به اصطلاح منطقه بندی داخلی شهر به مفهوم (( خودیار)) آن بیشتر مورد توجه می باشد. یعنی هریک ازتقسیمات فرعی یا منطقه ای شهر، ازامکانات محدود یک شهر بهره مند می شود.

طرح هاوارد زمینه ای بود درجهت حل ورفع مشکلات شهری اواخرقرن نوزدهم  ، ولی فکر شهرهای باغ مانند با آنچه که عملاً صورت حقیقت به خود گرفت تفاوت داشت. پس ازگذشت نیم قرن، آنچه که به نام شهرهای باغ مانند ساخته می شد، محلات کوچکی بود دراطراف شهر که براساس سازمانهای تعاونی پایه گذاری شده بود. شهرهای باغ مانند ، به ساختن خانه هایی کوچک با باغچه هایی دراطراف آن محدود شده بود تجربه آن را می توان به خوبی دراطراف شهر لندن که دراواخر دهه چهارم وپنجم قرن حاضر بوجود آمد، ملاحظه کرد. طرح هاوارد، به قول خود او، درحقیقت پیوندی بین شهر وروستا بود.

بنا بر نظر هاوارد پیش بینی میزان موفقیت یک طرح به سه عامل بستگی دارد:

۱.       اشتیاق

۲.       انرژی

۳.       پشتکار یک طراح ایده آلیست

(منبع : اوستروفسکی، واتسلاف (۱۳۷۸) شهرسازی معاصر- از نخستین سرچشمه ها تا منشور آتن، ترجمه لادن اعتضادی، نشر دانشگاهی، تهران * مطالعه بیشتر: هاوارد، ابنزر، فردا – مسیری صلح امیز به سوی یک اصلاح واقعی )

برخی از منتقدان نظریه باغشهر های هاوارد در زیر آورده شده است:

منتقدان نظریه

1- لوکوربوزیه به دلایل زیر ، نظریه باغشهر را با دیدی نقادانه نگاه می کرد:

      ·         موجب اتلاف وقت ساکنان می شود.

      ·         موجب هدر رفتن زمین می شود.

      ·         روحیه ضد اجتماعی برای ساکنان ایجاد می کند.

(منبع :اوستروفسکی، واتسلاف (۱۳۷۸) شهرسازی معاصر- از نخستین سرچشمه ها تا منشور آتن، ترجمه لادن اعتضادی، نشر دانشگاهی، تهران مطالعه بیشتر: هاوارد، ابنزر، فردا – مسیری صلح امیز به سوی یک اصلاح واقعی )

2- کیدیون در مورد باغشهر می‌نویسد: این نظریه هیچ راه حلی برای مشکل زمانه ارائه نمی‌دهد یک راه حل موضعی چاره‌ ی کار شهرسازی نیست و یک برنامه‌ریزی کامل در مقیاسی که تمامی ساختارهای زندگی جدید را در همه‌ی ابعادش در برگیرد قادر خواهد بود امور مهمی که هاوارد در ذهن خود داشت به انجام برساند.

3-ادواردکارتر در مورد طرح هاوارد می‌نویسد: آنها به مسئله مهم امروز توجه نکردند. مسئله اصلاح بافت مرکزی شهر قدیمی . و در عمل تحت تاثیر احساسات پرشور به سوی ساختن کامل شهرهای نوبنیاد گریز زده‌اند.

4- جین جیکوبز گفته است: که نظریه های طرفداران اصل عدم تمرکز در شهرسازی مدرن که هاوارد القا کننده‌ی آن بود در توسعه‌ی شهرهای بزرگ آمریکایی اثرات زیانبخشی داشته است به این صورت که موجب تضعیف روابط اجتماعی بین ساکنان این شهرها شده است و محلات شهری یکنواخت و بی‌روحی پدید آمده است.