نویسنده: دکتر محمد آیینی

تاکنون در 87 شهر بزرگ کشور بیش از 32 هزار هکتار بافت فرسوده براساس شاخص ها و سنجه های مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران توسط سازمان عمران و بهسازی شهری وزارت مسکن و شهرسازی کشور شناسایی شده است.
    برآوردها نشان می دهد، بیش از 50 هزار هکتار بافت فرسوده شهری در کل کشور وجود دارد. فارغ از این که چگونه باید غبار فرسودگی را از چهره شهرها زدود، بررسی این نکته ضروری می نماید که دلایل و عوامل فرسودگی بافت های شهری را در گذشته شناسایی کنیم و با آموزه های به دست آمده، از توسعه فرسودگی ها جلوگیری کنیم. شناسایی عوامل مذکور، قطعا این توجه را در ما ایجاد خواهد کرد که اجازه ندهیم همچنان به توسعه فرسودگی ها دامن زده شود.
    برای شناسایی عوامل فرسودگی بافت های شهری ضروری است به عنوان گام نخست، ویژگی های بافت فرسوده شهری موجود را بررسی کنیم تا ریشه های فرسودگی خود را بنمایاند. مهم ترین ویژگی های بافت های فرسوده شهری به شرح زیر قابل ذکر است:
    الف) ویژگی های کالبدی، سیما و منظر شهری: اغلب واحدهای ساختمانی در بافت های فرسوده شهری فاقد سیستم سازه ای و فاقد هرگونه محاسبات فنی برای مقاومت در برابر سوانح طبیعی از جمله زلزله می باشند و واحدهای فرسوده مزبور، به لحاظ زیبایی بصری، دچار ناهنجاری های متعدد بوده و روح جستجوگر زیبایی شهروندان را متناسب با سلیقه های امروزی سیراب نمی کند و باعث رویگردانی آنها می شود.
    ب) میزان برخورداری از شبکه های دسترسی، زیرساخت ها و تاسیسات شهری: بافت های فرسوده شهری از کمبود و ناکافی بودن سطح شبکه ها و معابر دسترسی به خدمات شهری رنج می برد و اغلب معابر آن دارای عرض کمتر از 6 متر می باشند که به هیچ وجه متناسب با زندگی شهری امروز نیست. تاسیسات و زیرساخت های شهری به دلیل گذشت زمان، فرسوده شده و پاسخگو نیست.
    ج) میزان بهره مندی از خدمات شهری: بافت های فرسوده شهری از فقدان برخی خدمات فرهنگی، آموزشی و شهری به لحاظ کمی و کیفی رنج می برد و در برخی خدمات نیز دچار نقص است. در محدوده بافت های فرسوده، بندرت شاهد وجود مراکز فرهنگی و عمومی نظیر کتابخانه های عمومی، فرهنگسراها و مراکز بهداشتی، درمانی، امداد و نجات، فضاهای سبز و عمومی لازم و کافی، مهدکودک ها و امثال آن هستیم.
    د) ویژگی مالی، اقتصادی و سرمایه گذاری: عمده محدوده بافت های فرسوده شهری بویژه در لایه های مرکزی شهرها از چرخه و حیات اقتصادی شهر خارج شده اند و به عبارت ساده تر، از بین رفتن توجیه اقتصادی و مالی موجب فرار سرمایه ها از این مناطق و عدم سرمایه گذاری در آنها گردیده است.
    ه) ویژگی اجتماعی و فرهنگی: توسعه فرسودگی و از بین رفتن مرغوبیت محدوده بافت های شهری و به عبارت دیگر، تنزل رتبه اجتماعی محدوده های مزبور در نگاه شهروندان، باعث افزایش میزان مهاجرت افراد اصیل و بومی با توان اقتصادی مطلوب و جایگزین شدن آنان با افراد با توان اقتصادی پایین تر، اقشار مبتلابه آسیب اجتماعی نظیر معتادان و مهاجران بیگانه شده است. در واقع هنجارهای اجتماعی و فرهنگی محدوده های بافت فرسوده به ناهنجاری بدل گردیده و ملاحظه برخی آمارها نشان می دهد، سهم مستاجران به مالکان ساکن در محدوده های مذکور بشدت بیشتر شده است. از سوی دیگر، به دلیل پایین بودن میزان مقاومت واحدهای فرسوده در برابر سوانح طبیعی حتی برخی واحدها، با بارش یک باران فرو می ریزند به میزان قابل توجهی، سطح امنیت روانی ساکنان را کاهش داده است.
    در کنار ویژگی های پیش گفته، چنانچه مسائل زیست محیطی و آلودگی هوای این محدوده ها (عمدتا مراکز شهرها) نیز در نظر گرفته شود، مجموعه عوامل زمینه ساز خارج شدن (فرار) مالکان ریشه دار و توانمند بافت های فرسوده شهری، به صورت یکجا فراهم می گردد. اگر مالکان توانمند مذکور به عنوان مهم ترین سرمایه مقابله با فرسودگی در نظر گرفته شوند، مهاجرت آنها از محدوده های بافت های فرسوده، مهم ترین عامل توسعه فرسودگی خواهد بود که متاسفانه شواهد نشان می دهد که این گونه بوده است. به نظر نگارنده، مهم ترین دلایل گسترش این موضوع در سال های گذشته و سال های اخیر، فارغ از مسائل و ریشه های آمایش سرزمینی موارد زیر بوده است:
    1- عدم توجه برنامه ریزان شهری و شهرسازان به ظرفیت های بلااستفاده در محدوده های قبلی شهرها و اولویت نیافتن توسعه درون شهری و اسکان سرریز جمعیت در محدوده های مزبور
    2- اتخاذ سیاست های توسعه شهری متصل و منفصل و در نتیجه ایجاد رقبای قوی و با زرق و برق تحت عنوان مفهوم «شمال شهر» برای محدوده قدیمی شهرها
    3- عدم سرمایه گذاری شهرداری ها و دستگاه های ارائه دهنده خدمات شهری در جهت اصلاح و بهبود شبکه های دسترسی و اصلاح زیرساخت ها و تاسیسات شهری بافت قدیمی و فرسوده شهرها به رغم وظایف قانونی و وضع عوارض نوسازی و در نتیجه عدم تطبیق ساختار و کالبد بافت قبلی با شرایط زندگی امروزی و بویژه عدم حل مساله عبور و مرور وسایل نقلیه و امدادرسان در داخل محدوده های قدیمی، مرکزی و بعضا میانی شهرها
    4- نبود تعامل و وفاق و تعریف مشترک در جهت اتخاذ سیاست منطقی برای حفظ و کارآمدی واحدهای با ارزشی تاریخی، فرهنگی و معماری و در یک کلمه «میراثی» به عنوان کانون های احیای بافت های قدیمی، فرسوده و ناکارآمد شهری و عدم اولویت بندی صحیح ارزش ها، باعث عدم تحرک شده و بسیار از پروژه های بهسازی و نوسازی به دلیل اختلاف نظر، متوقف شده و یا انگیزه ای برای ایجاد پروژه های جدید باقی نگذاشته است.
    5- نبود عزم ملی موثر در جهت بهسازی و نوسازی بافت های قدیمی و فرسوده و ناکارآمد شهری و اولویت نیافتن موضوع در برنامه ریزی های کلان کشور و بودجه بندی های سالانه
    وجه مشترک همه عوامل مذکور را می توان در فرار جریان سرمایه گذاری، به دلیل از بین رفتن توجیه اقتصادی فعالیت های سرمایه گذاری در محدوده بافت های شهری و خارج شدن آنها از چرخه و حیات اقتصادی شهر جستجو نمود. از این رو می توان ریشه اصلی فرسودگی را در مسائل آمایش سرزمینی و فلسفه وجودی هر شهر جستجو کرد. وقتی کارکرد، ظرفیت و استراتژی توسعه هر شهر مشخص باشد، براحتی می توان زمینه های توسعه را در آن پیدا نمود. هر بخش از شهر که از قابلیت اقتصادی و سرمایه گذاری لازم برخوردار باشد، کم کم شاهد رونق خواهد بود و افراد و نهادهای توانمند به آن بخش روی خواهند آورد. حضور افراد و نهادهای توانمند، به خودی خود باعث عمران و تقویت کالبد منطقه خواهد شد.
    
    دکتر محمد آیینی