چکیده

امروزه منظر شهری به مثابه یک پایگاه نظری جدید در نگاه جامع به شهر مطرح است. از سوی دیگر مباحث مرتبط با پایداری نیز آموزه‌های مهمی در ارتباط با مدیریت محلات در شهر دارند. ارتباط میان این دو پایگاه نظری و کاربرد آن در مقیاس محلات از اهداف این پژوهش است.

در این نوشتار ابتدا مفاهیم منظر شهری مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس مفهوم پایداری در محلات و رویکردهای نوین نسبت به آن طرح می‌شود و در نهایت چگونگی برقراری ارتباط میان منظر شهری با رویکرد پایداری ارائه می‌گردد. دستاورد اصلی این نوشتار تاکید بر این نکته است که در مدیریت محلات شهر باید همزمان به منظر شهری و اصول پایداری توجه شود. تلفیق این دو پایگاه نظری در مدیریت محلات می‌تواند هم موجب ارتقاء کیفیت سیما و منظر شهری محلات گردد و هم موجبات پایداری منظر شهری دلخواه در محلات را فراهم آورد. همچنین در این راستا پیشنهاد می‌گردد علاوه بر مقررات ملی ساختمان که در مورد تک بناها وجود دارد، مقرراتی نیز مرتبط با محلات وضع گردد تا تغییر تحولات آتی محلات شهر در ابعاد معماری و شهرسازی مدیریت شود.

 

مقدمه

امروزه یکی از راه‌های تصمیم‌گیری در رابطه با محلات، توجه به پایداری محلات می‌باشد. از سوی دیگر منظر شهری نیز دارای اهدافی می‌باشد که در دل خود دارای اصول مربوط به پایداری نیز می‌باشد. این تحقیق نیز در جهت برقراری ارتباط میان پایداری و منظر شهری به گونه‌ای است که بتواند در مقیاس محله دارای کارایی باشد.

 

فرضیه

جهت دستیابی به محلات پایدار، علاوه بر آموزه‌هایی که امروزه در پایداری به آنها اشاره می‌گردد، به نظر می‌رسد که پایگاه نظری منظر شهری می‌تواند چارچوبی برای دستیابی به محلات پایدار باشد. بر همین اساس دستیابی به محلات پایدار نیازمند پلی میان پایداری و منظر شهری در مقیاس محلات است.

 

1.مفهوم منظر شهری

منظر به داده‌های محسوس جهان اطراف ما خلاصه نمی‌شود، بلکه پیوسته در ارتباط با ذهنیت ناظر تشخص می‌یابد؛ ذهنیتی که بیش از یک نگاه بصری معمولی است. بدین ترتیب منظر شهری در آغاز امری عینی است که بواسطه کیفیت ظهور عوامل فیزیکی محیط موجودیت می‌یابد، اما به تدریج و بواسطه حضور در شرایط تاریخی و تکرار شدن در مقابل گروه انسان‌های ادراک کننده آن، واجد نوعی وجود ذهنی گشته و به عنصر مشترک پیوند دهنده افراد جامعه بدل می‌گردد. منظر در این حالت موجودی عینی – ذهنی است.

از این رو بررسی موضوع منظر شهری اقدامی دو بعدی به شمار می‌رود: از یک سو به مؤلفه‌های محسوس (و عمدتاً بصری) سازنده فضا می‌پردازد و از سوی دیگر به شرایط ذهنی شامل ابعاد تاریخی، خاطره‌ای هویتی و امثال آنها نظر می‌کند که این اقدامات منظر شهری را ناظر بر سه هدف مستقل و جداگانه زیبایی‌شناسی، هویتی و عملکردی می‌نماید (منصوری، ۱۳۸۳).

هدف زیبایی شناسی بعد محسوس فضا را که در استفاده کننده واکنشی مطبوع و لذت بخش ایجاد می‌کند مدنظر قرار می‌دهد. توجه به جنبه کالبدی فضا، نوع احجام و نحوه ترکیب بندی آن‌ها، رنگ، مصالح، هم‌جواری، تاریک و روشن، ریتم‌ها، تضادها، نقاط عطف و شاخص، پوشش گیاهی، حضور عناصر طبیعی و سایر مشخصه‌های که ابعاد ملموس را شکل می‌دهد، در این رده از بررسی قرار می‌گیرد. روشن است که زیباشناسی به کارگرفته شده در این مرحله، تابعی از مؤلفه‌های اقلیمی، تاریخی، هنری، دینی، سنتی، فرهنگی و. .. است (منصوری،۱۳۸۳؛ سازمان نوسازی، ۱۳۸۵؛ گلکار،۱۳۸۷).

اهداف عملکردی منظر شهری زمینه طرح موضوعاتی مختلف را پدید می‌آورد که گزینش میان آنها با توجه به موضوع پروژه و کارکردهای آن صورت می‌گیرد. اهدافی همچون خوانا ساختن محیط و آرام سازی آن در این گروه قرار می‌گیرد.

هدف جنبه هویتی منظر شهری ایجاد احساس خوشبختی، آسایش، آرامش و امنیت است (منصوری،۱۳۸۳؛ سازمان نوسازی، ۱۳۸۵؛ گلکار،۱۳۸۷). یکی دیگر از اهداف منظر شهری توجه به مسائل زیست محیطی است. از جمله این موارد می‌توان به الگوبرداری از طبیعت اشاره کرد. بکارگیری بعد زیست محیطی در مناطق شهری می‌تواند احساسی از ارتباط با دنیای طبیعی را به وجود آورد. در این حالت منابع زیستی مورد استفاده باید پایدار باشند، از تنوع زیستی به خوبی نگهداری کنند و مشارکت افراد جامعه در جهت بقاء و تنوع زیستی موجود را فراهم کنند. اجزاء محیط طوری به کار گرفته شده باشند که همه اجزاء، خود حافظ مجموعه باشند. ضمناً باید مردم به طور صحیح از منابع محیطی بهره گیرند و به آنها از هر محصول یا منبعی در جای خود و به صورت بهینه استفاده کنند(گلکار،۱۳۸۷).

 

2. محلات پایدار

مهم‌ترین ویژگی محله پایدار آن است که به عنوان یک «ساختار اجتماعی – فضایی پایدار» مطرح می‌گردد. چارچوب کلی محله پایدار را می‌توان پارادایم «مکان پایدار» در نظر گرفت که در آن چهار عنصر «کالبد»، «فعالیت»، «تصورات» و «اکوسیستم» به طور هماهنگ در مشروط ساختن و شکل بخشیدن به منظر شهری سهیم می‌باشند (گلکار،۱۳۸۵). برخی از تلاش‌های طراحی شهری پایدار به تدوین الگوهای نظیر طراحی محلی سنتی (TND) و توسعه حمل و نقل عمومی – محور) (TOD در ابتدا و در ادامه الگوهای مانند محلات سرزنده ((LN و رشد هوشمند (Smart Growth) که در آنها معیارهای پیاده وری محلات و ادراک منظر شهری در مقیاس حرکت پیاده مورد توجه قرار داشته است. «منظر شهری پایدار » چهار نقش عملکردی، زیبا شناختی(عینی)، هویتی (ذهنی – ادراکی) و زیست محیطی را بر عهده دارد. از بین الگوهایی که معیارها و ویژگی‌های محلات پایدار را تدوین کرده‌اند، الگوی رشد هوشمند را به عنوان تکامل یافته ترین الگوها مورد بررسی قرار داده می‌شود.

- ایده رشد هوشمند Smart Growth))

رشد هوشمند الگویی است که اقتصاد، اجتماع و محیط را یکپارچه می‌کند. این الگو، چارچوبی برای گرفتن یک تصمیم آگاهانه که محلات چگونه و کجا رشد یابند، فراهم می‌نماید. این الگو از طریق پشتیبانی از توسعه اقتصادی و شغلی؛ با تنوعی از انتخاب‌ها از قبیل خانه سازی، تجارت، حمل و نقل؛ امکان دست‌یابی به محله‌ای سالم (خانواده‌های سالم با محیط پاک) را زمینه ساز می‌شود(Duany،۲۰۰۳). براساس چنین اقداماتی، رشد هوشمند تلاش‌های را در جهت ترویج بیشتر محلات فشرده و مقابله با توسعه‌های پراکنده شهری را آغاز نمود(Song،۲۰۰۵).

ده اصل رشد هوشمند عبارتند از: ترکیب کاربری‌ها، طراحی بناهای فشرده، خلق دامنه‌ای از فرصت‌ها و انتخاب‌های ممکن برای خانه‌سازی، آفرینش محلات قابل پیاده روی، خلق محلات جذاب و متمایز با ایجاد حس مکان قوی، حفظ فضای باز، زمین‌های زراعی و مناظر طبیعی، هدایت توسعه‌های جدید در راستای محلات موجود، فراهم آوردن تنوعی از استفاده‌های متنوع حمل و نقل؛ توسعه قابل پیش بینی و تشویق اجتماعات محلی و کارفرما به مشارکت در توسعه.

این قوانین ویژگی‌های وابسته به سلامتی، سرزندگی و تنوع محله‌ها را روشن می‌سازد (Duany،۲۰۰۳). برای رسیدن به این اصول در برخی کشورها دستورالعمل نیز طراحی شده است. این دستورالعمل‌ها در مقیاس بزرگ‌تر مانند خیابان و محلات تهیه شده و در ساماندهی به منظر شهری مورد استفاده قرار می‌گیرد. بطور نمونه دستورالعملی زیر به همین منظور تهیه شده است.

رشد هوشمند با دستور العمل‌ها و استانداردهای هوشمند سعی در پشتیبانی از توسعه سنتی استانداردها در جهت تعادل بین قدیم و جدید دارد. چنین دستورالعمل‌های جایگزین دستورالعمل‌های غیرقابل انعطاف گذشته که مانع از ایجاد محلات با اصول سنتی بودند، می‌شود. برخی از این دستور العملها در زیر ارائه شده است: (Neal, 2003)

1ـ برنامه ساماندهی : نقشه‌های ساماندهی مکان، منطقه بندی، فرم و محل استقرار فضاهای باز و گونه بندی مسیرهای دسترسی را تعیین می‌کند.

۲ـ استانداردهای شهری : ماتریسی از متن و دیاگرام مربوط به زمینه‌های خصوصی تأثیرگذار ساختمان روی عرصه‌های عمومی است و به صورت بسیار متنوع شامل استانداردهایی که گونه خاص ساختمانی را تشویق می‌کنند و نیز استانداردهائی که رفتارهای اجتماعی را تحت تأثیر قرار می‌دهند نیز را تشویق می‌کنند. این نوع از استانداردها عملکردهای مجاز هر دسته از نواحی منطقه بندی را با تأکید بر ترکیب کاربری‌ها تعریف و پارکینگ مورد نیاز برای هر دسته را منظور می‌نماید.

۳ـ استانداردهای معابر : ماتریسی از طرح‌هایی که راه‌های سواره و پیاده را از نظر خصوصیات و ابعاد گونه بندی می‌نماید و برای ویژگی‌های ظرفیتی و هویتی این راه‌ها، پیاده روها، مسیرهای گیاه کاری شده، پوشش گیاهی و نور خیابان‌ها در دامنه متنوعی از نواحی روستایی و شهری استاندارد تهیه می‌کنند.

۴ـ استانداردهای معماری : ماتریسی از متن و ویژگی‌های ساختمان‌های خصوصی، مصالح و ترکیب مجاز برای دیوارها، سقف‌ها، بازشوها و دیگر عناصرکه به منظور ایجاد هماهنگی بین گونه‌های ساختمانی مجزا و ارائه می‌گردد و به منظور پاسخگویی اقلیمی به ضوابط ساختمانی محلی وابسته‌اند.

۵ـ استانداردهای منظر : لیستی از گونه‌های گیاهی با ساختارهای انتظام بخش به مکان استقرار و الگوهای گیاهی. این دستورالعمل‌ها اغلب به دستورالعمل‌های عرصه عمومی و قطعات خصوصی تفکیک می‌شوند. گونه‌های گیاهی پیشنهادی در جهت دستیابی به یک منظر جامع از بافت شهری، انتخاب و جانمایی می‌شوند و متناسب با رویکرد لبه زدایی به دنبال سلسله مراتبی از شهر به روستا و خلق یک اکوسیستم متناسب با اقیلم هستند.

بنابراین محلاتی هوشمند هستند که بین عناصر در مقیاس‌های متفاوت معماری و شهرسازی از هماهنگی و هارمونی خاصی پیروی کنند.

 

3. منظر شهری پایدار

همانطور که در قسمت قبلی اشاره شد پایداری و منظر شهری هر کدام دارای اصولی هستند که در ادامه رابطه میان آنها با ابعاد چهارگانه (هویتی، عملکردی، زیباشناختی و زیست محیطی) منظر شهری و پایداری مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

3-1. معیارهای پایداری محله در بعد زیبایی شناسی

رسیدن به پایداری در بعد زیباشناسی به وسیله مکمل بودن مجموعه سیاست‌های مدیریت شهری در ارتباط با منظر شهری و طراحی فضاهای شهری امکان پذیر است. سیاست‌های رسیدن به پایداری در این بعد از لحاظ مدیریتی را می‌توان به شرح زیر دانست(ICMA, 2010).

منطقه بندی براساس نوع ساختمان نه نوع استفاده آن: در منطقه بندی مرسوم، بر جدایی عملکردها از هم تکیه می‌شود، اما باید به مالکین اجازه داده شود تا نوع کاربری را مشخص کنند. این دیدگاه اجازه تغییر پویای کاربری‌ها و منظر شهری را برای نیازهای ساکنین در همه زمان‌ها در بر می‌گیرد.

هماهنگی بین مقیاس ساختمان با نوع خیابان در منطقه: توجه به ارتباط خیابان و بناهای موجود در آن و اهمیت مقیاس مناسب بناهایی که در خیابان طراحی و اجراء می‌گردد فضای خیابان را دلنشین می‌سازد.

به کارگیری هیأت نظارت بر طراحی برای اطمینان از رعایت استاندردها: عملکرد هیأت نظارت، ابزاری برای حفظ شخصیت محله می‌باشد و اینکه توسعه‌های جدید مکمل و انعکاس مناسب از نوع و سبک ساختمان سازی موجود محله باشد، تا منظر محله دچار اغتشاشات بصری نشود. تصمیم گیری مربوط به منظر شهری خیابان‌ها و همچنین مقیاس بناها همراه با سایر عوامل تأثیر گذار در مقیاس محله مواردی است که می‌تواند توسط این هیأت مورد بررسی قرار گیرد.

سیاست‌های رسیدن به پایداری در بعد زیباشناسی در سطح طراحی فضاهای شهری را می‌توان به شرح زیر دانست:

-وحدت فضایی

منظور ادراک و تجربه مجموعه‌ای از عناصر متعدد و متنوع فضا به صورت کل واحد است، به صورتی که عناصر تشکیل دهنده فضای محله باید به کلیت یگانه‌ای منتهی شوند و معماری محله باید ویژگی‌های متفاوت ناشی از ترکیب متنوع و موارد زیبایی شناسی برآمده از هماهنگی و تضادها را در کلیتی معنادار به وحدت برساند.

-پیوستگی جداره بیرونی:

اتصال و یکپارچگی بدنه‌ها یکی از متداولترین و قابل درک ترین شیوه‌ها در تعریف حدود فضاست، که به تحقق اصل محصوریت و ایجاد وحدت فضایی کمک می‌نماید. اتصال بدنه‌ها در قالب ضوابط شناخته شده شهری نقش مهمی در بهبود منظر محیط و مطلوبیت‌های بصری آن دارد و می‌تواند به غنای فضائی منجر شود. بدین منظور باید سکانس‌های حرکتی از پیوستگی برخوردار باشند (سازمان نوسازی،۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007).

- سازگاری سبک‌های ساختمانی:

در ساختمان‌های متفاوت می‌توان با ایجاد روابطی معنادار و مشخصه‌های مشترک در آنها محله را به سمت ارزش‌های پایدار بصری و کارکردی سوق داد تا بتوان به سیمای یک محله تشخص خاص بخشند(Gao and Asami, 2007).

- زیبایی خط آسمان شکل گرفته به وسیله ساختمان‌ها:

بی نظمی خط آسمان در لبه‌ها مگر در صورتی که آگاهانه و در جهت نیل به اهدافی مهم‌تر (نظیر انواع ریتم‌ها و وجود نقاط عطف و. ..) باشد، به اغتشاش فضایی و حس‌های ادراکی ملهم از آن دامن می‌زند. بدنه‌ها و عمق صفحه آن‌ها نیز در صورتی که از انتظام اندیشیده شده خاصی پیروی نکند و دامنه نوسان و بی نظمی پراکنش آن‌ها هر چه بیشتر باشد به همان نسبت به وحدت فضایی لطمه می‌زند و درک کلیت و ارتباط کارکردی – معنایی عناصر مختلف آن را بیش از پیش مخدوش می‌نماید(سازمان نوسازی، ۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007).

 

رنگ و مصالح

خواص رنگ‌ها و تاثیرات روانی آن‌ها و نقششان در ادراک و دستیابی به مراتبی از مطلوبیت‌های فضایی بسیار قابل تأمل است. اغتشاش بصری ناشی از بهم ریختگی انتظام رنگ‌ها و تأثیر منفی شان بر وحدت فضایی محیط، در مواردی کمتر از تأثیر مشابه عناصر کالبدی نیست. از این رو کنترل دامنه کاربرد آن و نحوه بکارگیری شان در فضاهای شهری می‌تواند در کنار سایر موارد مطرح شده در ارتقاء کیفیت محیط و مطلوبیت‌های فضایی تأثیر بسزایی داشته باشد(سازمان نوسازی ،۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007).

 

3-2. معیارهای پایداری محله در بعد عملکردی

سیاست‌های رسیدن به پایداری در این بعد از لحاظ مدیریتی را می‌توان به شرح زیر دانست(ICMA, 2010):

تشویق به کاهش فضای اختصاص داده به پارکینگ در خیابان: در طرح‌های مرسوم فضای بین ساختمان و خیابان به پارکینگ اختصاص داده می‌شود، در حالیکه می‌توان با احداث پارکینگ‌های مجتمع این فضا را ساماندهی کرد و به پیاده رو و فضای سبز اختصاص داد. که این اختصاص به فضاهای عمومی منجر به ارتقاء منظر شهری محلات می‌گردد.

استفاده از امتیاز تراکم برای تشویق افزایش فضاهای عمومی: استفاده از امتیاز تراکم تشویقی موجب می‌گردد تا فضای باز و عمومی در محلات به میزان بیشتری باشد و موجب افزایش سطح فضای سبز، پارک‌ها و… گردد.

فراهم کردن دسترسی راحت معلولین به خیابان‌ها، پارک‌ها و پیاده‌روها: توجه به حرکت معلولین و ناتوانان جسمی در شهر از عواملی است که موجب می‌گردد منظر شهری دارای تفاوت عمده‌ای با وضع موجود داشته باشد.

به این ترتیب سیاست‌های دست یابی به پایداری در بعد عملکردی می‌تواند موارد زیر باشد:

الف.تفکیک وضوح عملکردها و عرصه‌های مختلف

تفکیک عملکردهای مختلف و عرصه‌های متعلق به آنها در مقیاس متفاوت مواجه با فضا، به خوانایی هر چه بیشتر آن کمک می‌کند و در تسهیل مراتب ادراک از فضا موثر واقع می‌شود (پاکزاد، ۱۳۸۵؛ سازمان نوسازی،۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007).

ب.گشودگی و مقیاس ساختمان‌ها

فضایی بازی که به وسیله ساختمان‌های محله شکل داده شده است، فضای دنجی را به وجود آورده در این حالت باید تغییر مقیاس‌ها با فعالیت‌های که در آن اتفاق می‌افتد سازگاری داشته تا کالبد و فضا توأمان قابل پیش بینی گردد تا حس آشنایی و خودمانی را برای ساکنین فراهم کند(پاکزاد، ۱۳۸۵؛ سازمان نوسازی ،۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007).

پ. فضای پیاده مطلوب و فضای بیرونی دوستانه

منظر خیابان باید دلپذیر باشد، در این حالت باید تبلیغات از نظم خاصی پیروی کنند، پارک ماشین‌ها مانع حرکت افراد پیاده نشود، از وجود فعالیت‌های غیر عبوری در فضا جلوگیری شود و اولویت پیاده نسبت به سواره وجود داشته باشد. به طور کلی فضا به گونه‌ای باشد که افراد تشویق به حضور در فضا شوند و زمینه تعاملات اجتماعی را فراهم کند (پاکزاد، ۱۳۸۵؛ سازمان نوسازی،۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007).

 

3-3. معیارهای پایداری محله در بعد هویتی

سیاست‌های رسیدن به پایداری در این بعد از لحاظ مدیریتی را می‌توان به شرح زیر دانست(ICMA, 2010).

تعریف محلات با نشانه‌های بصری: نشانه بصری برای ساکنین و مهمانان محله برای تشخیص محلات بسیار مهم هستند و می‌توانند هویت و یک چهره خاص از محله تعریف کنند و این ویژگی به احساس تعلق نسبت به محله منجر شود.

چک لیست‌ها برای ساختمان‌ها، خیابان‌ها، فضای باز و ادارات به صورت قانون درآمده تا یک حس مکان قوی به وجود آورد: این چک لیست‌ها اگر به صورت شفاف باشند، می‌تواند ارزش و کیفیت محله را بالا ببرند. از طریق این چک لیست‌ها می‌توان وسیله نظارت بر عوامل موثر منظر شهری از قبیل خیابان‌ها، پیاده روها، سبک‌های ساختمانی؛ نشانه‌ها و مصالح ساختمانی را فراهم کرد.

سیاست‌های رسیدن به پایداری در بعد هویتی در سطح طراحی فضاهای شهری را می‌توان به شرح زیر دانست:

الف) تلاش برای حفظ یا آفریدن یک چهره ویژه از محله:

در هر طراحی باید به ویژگی‌های مختلف محیطی توجه کافی مبذول داشت. برخی از ویژگی‌های فیزیکی و کالبدی‌اند. برخی نیز حسی و معنایی اند. ارزیابی اندیشمندانه تاثیرات متنوع محیطی به ایجاد وحدت فضایی، خوانایی محیط و تشخص فضای مختلف کمک می‌نماید(Gao and Asami, 2007).

ب)دکوراسیون و مبلمان خیابان:

مبلمان‌های مختلف شهری ضمن هماهنگی با فضایی که در آن واقع شده اند، بایستی از هماهنگی لازم با دستورالعمل دیگر نیز برخوردار باشند، تا وجودشان منجر به اغتشاش فضایی یا احتمالاً تشدید آن نشود (پاکزاد، ۱۳۸۵؛ سازمان نوسازی،۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007).

 

3-4. معیارهای پایداری در بعد زیست محیطی

در کنار قابلیت‌های زیست محیطی و ارتقاء مطلوبیت‌های فضایی، حضور گونه‌های مختلف گیاهی می‌تواند محمل ایده‌های طراحانه باشد. از وجود انواع مختلف آنها می‌توان در جهت فضاسازی بهره برد. درختان تنوعی از سایر گونه‌ها می‌توانند به لحاظ کمی و کیفی بهره‌گیری از آنها نقش‌های متنوعی از تعریف تا تکمیل فضا بر عهده گیرند. در این میان رسیدن به پایداری در بعد زیست محیطی به وسیله مکمل بودن مجموعه سیاست‌های مدیریت شهری در ارتباط با منظر شهری و طراحی فضاهای شهری امکان پذیر است. سیاست‌های رسیدن به پایداری در این بعد از لحاظ مدیریتی را می‌توان به شرح زیر دانست(ICMA, 2010).

پیاده راها و پارک‌ها با هم در ارتباط باشند: تلفیق پیاده راه‌ها و پارک‌ها یکی از عواملی است که می‌تواند همزمان موجب تشویق استفاده از پارک‌ها در شهرها گردد و از سوی دیگر می‌تواند چهره شهر را که به میزان زیادی به پیاده راه‌ها وابسته است دارای چهره سبزتری کند.

هماهنگی سازی طرح‌های زیرساختی سبز با برنامه شهر: یکی از مشکلاتی که در اکثر طرح‌های شهری وجود دارد این است که طرح‌های سبز از همان ابتدا در طرح‌های شهری لحاظ نمی‌شود. این در حالی است که اهمیت توجه به فضای سبز ایجاب می‌کند که برنامه فضاهای سبز از ابتدا در طرح‌های شهری مدنظر باشد.

سیاست‌های رسیدن به پایداری در بعد زیست محیطی در سطح طراحی فضاهای شهری را می‌توان به شرح زیر دانست:

الف) زیبایی بصری و پیوستگی سبزینه‌گی

بر استقرار درختان، انتظام هندسی (ریتم) حکمفرما باشد و مطلوبیت بصری (پیوستگی بصری) آنها مدنظر قرار گیرد. همچنین پوشش گیاهی می‌تواند موجب تنوع رنگی در فضا باشد. به عنوان نمونه، انواع گل‌ها و سایر پوشش گیاهی در تقابل با کف جداره‌ها، تولید غنای بصری می‌نمایند. استفاده از پوشش گیاهی و آب در طراحی و ساماندهی فضاهای شهری ارزش‌های زیست محیطی فراوانی داشته و با توسعه پایدار هم قرابت بیشتری دارد(پاکزاد، ۱۳۸۵؛ سازمان نوسازی،۱۳۸۵؛ Gao and Asami, 2007)..

ب)سبزینه گی درختان و فضای باز و پیاده روها

در این مورد نکته مهم در ارتباط با پوشش گیاهی، توجه به ویژگی‌های فضاسازانه آنهاست. گیاهان بالذات جذاب بوده و در مطلوبیت آنها اتفاق نظر وجود دارد. لذا بکارگیری آنها در فضاهای شهری اندیشیده شده، مطلوبیت چنین فضاهای را تا حدود زیادی تضمین می‌کند (Gao and Asami, 2007) .

 

نتیجه¬گیری

امروز محلات را می‌توان براساس نگاهی جدید در دو بعد منظر شهری و پایداری مورد مطالعه قرار داد. از یک سو منظر شهری دارای اهداف عمده‌ای همچون عملکرد، هویت، زیبایی و مسائل زیست محیطی است و از سوی دیگر پایداری محلات دارای مفاهیم خاصی است که در آن مباحث نوینی همچون بحث رشد هوشمند محلات مطرح است. با توجه به اینکه تصمیم گیری برای محلات براساس هیچکدام از این رویکردها انجام نمی گیرد و فقط برای برخی محلات در تهران سال‌های گذشته از سوی سازمان نوسازی طرح‌های منظر شهری تهیه گردیده است. لازم است تا در نگاهی که سازمان‌های ذی ربط در ارتباط با محلات دارند استفاده از آموزه‌های نوین منظر شهری و پایداری محلات مدنظر باشد تا تصمیم‌گیری‌ها مرتبط با معماری و شهرسازی محلات دارای اشکالات کمتری باشد.

علوه بر موارد فوق همانطور که در بررسی نمونه‌های محلات به آن اشاره شد، در بسیاری از کشورها در طراحی محلات مقرراتی خاص به صورت دستورالعمل‌هایی وجود دارد که لازم الاجراء است. این در حالی است که در ایران صرفاً برای تک بناها مقررات وجود دارد. اما نیاز است مقرراتی همچون مقررات ملی که در حال حاضر برای ساختمان‌ها و تک بناها وجود دارد، مقررات محلی در شهرها برای محلات نیز تدوین گردد. این امر موجب می‌گردد هرگونه طراحی در محلات براساس استانداردهای لازم مرتبط با منظر شهری و پایداری باشد.

 

 

 

فهرست منابع

پاکزاد، جهانشاه. ۱۳۸۴٫ ر‌ا‌ه‍ن‍م‍‍ا‌ی‌ طر‌اح‍‍ی‌ ف‍ض‍‍ا‌ی‌ ش‍‍ه‍ر‌ی، انتشارات وزارت مسکن وشهرسازی، تهران.

گلکار، کورش، ۱۳۸۵،« مفهوم منظر شهری»، فصلنامه آبادی، سال شانزدهم (جدید)، شماره ۱۸ (پیاپی۵۳).تهران.

گلکار،کورش،۱۳۸۷،« محیط بصری شهر؛سیر تحول ازرویکرد تزیینی تا رویکرد پایدار». فصلنامه علوم محیطی. سال پنجم. شماره ۴ (پیاپی ۲۰). تهران.

منصوری سید امیر، ۱۳۸۸،«درآمدی بر شناخت معماری منظر»، فصلنامه باغ نظر، سال اول، شماره دوم، تهران.

Duany،A. (2003). Neighborhood Design in Practice، in peter neal، ed،. Urban Villages and the Making of Communities، Spon Press.

Gaoa، X، ، Asami، Y. (2007). Effect of urban landscapes on land prices in two Japanese cities، Landscape and Urban Planning 81 /155–۱۶۶

ICMA.Getting to smart growth، ۱۰۰ policies for implementation www.iCma.org، Retrieved 2010/3/4

Itoh، S. (2006). From Landscape Regulations to Landscape Laws: A Policy Reform Originated from Autonomy. Mokutakusha، Tokyo (in Japanese).

Neal،P،ed. (2003). Urban Villages and Meaning of Communities، Spon Press، London.

Song،Y. (2005). “Smart Growth and Urban Development Pattern: A Comparative”، International Regional Science، Review 28: 239-265