حدود 228 سال از پایتخت بودن تهران می‌گذرد. در سال های اخیر چندین بار از سوی مسئولان بحث انتقال پایتخت از تهران مطرح بوده و بالاخره با 110 رای موافق کلیات طرح انتقال پایتخت از تهران در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. در این ویژه نامه سعی بر بررسی کامل این موضوع داریم. ادامه مطلب را از دست ندهید...

تهران بیش از ۱۶ درصد جمعیت کشور و درصد بسیار بیشتری از ثروت کشور را در خود جای داده است و حدودا تنها ده درصد روزهای سالش هوای پاک دارد. و با حدود بیش از هفت میلیون جمعیت در حال زندگی است. زندگی ای که شرایط کنونی آنرا به روزهای پژمرده اش نزدیک میکند.

به گمان برخی کارشناسان، در صورت بروز زلزله در تهران، ۶۵‌درصد از خانه‌های نوساز هم فرومی‌ریزد. احتمال تخریب قریب ۸۰‌درصد بیمارستان‌ها نیز در زلزله تهران وجود دارد و به این ترتیب تعداد کشته‌ها و زخمی‌ها، میلیونی می‌شود.


براساس یک نظرسنجی از مردم تهران درباره مهمترین مسائل شهر تهران که به تازگی انجام شده  است. 4/24 درصد از پاسخگویان، شهر تهران را برای زندگی مناسب می‌دانند و از نظر 5/23 درصد از آنان شهر تهران "اصلا" برای زندگی مناسب نیست. مهمترین دلیل افزایش مشکلات شهر تهران از نظر پاسخگویان «افزایش جمعیت» (8/37 درصد) است.


نبود بهداشت شهر (5/8 درصد) مهمترین مسئله منطقه محل سکونت از نظر پاسخگویان بوده است. همچنین از نظر 7/25 درصد، بی‌توجهی مسئولان، عمده‌ترین دلیل امیدوار نبودن آنان به برطرف شدن مشکلات شهر تهران است. در نهایت 4/66 درصد پاسخگویان معتقدند در 10 سال آینده، مشکلات شهر تهران بیشتر خواهد شد.


تمامی این موارد ائم از مشکلات زیست محیطی ، افزایش جمعیت و ترافیک شهری ، مشکلات بهداشتی ، و مشکلات طبیعی مانند قرارگیری روی گسل و مهمتر از همه عدم توجه به موقع مردم و مسئولین به این مشکلات باعث شده تا این شهر هرروز بیش از پیش به زوال برود. 

 

 

طرح مسئله

نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی صبح سه‌شنبه سوم دی ماه 1392 به کلیات طرح ساماندهی و انتقال پایتخت سیاسی و اداری رای دادند. در این طرح که کلیات آن با 110 رای موافق، 67 رای مخالف و 10 رای ممتنع از مجموع 214 نماینده حاضر به تصویب رسید، شورایی متشکل از رییس‌جمهور یا معاون اول و برخی وزرا پیش‌بینی شده که این شورا موظف است حداکثر ظرف دو سال مکان مناسب برای انتقال پایتخت سیاسی و اداری را انتخاب کند با تصویب کلیات، این طرح برای بررسی بیشتر به کمیسیون شوراها ارجاع شد تا پس از بررسی مجدد این کمیسیون، جزئیات آن در صحن علنی مجلس مطرح شود.

بحث انتقال پایتخت موضوع جدید نیست. و سالهای زیادی است که بحث انتقال به عنوان راهکاری برای کاهش مشکلات شهری تهران مطرح است. اما این بحث تا چه اندازه عملی است؟ و تا چه اندازه به حل مشکلات ایران و تهران کمک میکند؟


تجربه های انتقال 

در ابتدا بگذارید سابقه ی این راهکار را در دیگر کشور ها با معرفی چند کشور بررسی کنیم:

 

پاکستان

پس از استقلال سیاسی پاکستان  فکر انتخاب پایتخت مناسب که مرکزیت ثقل سیاسی و اقتصادی داشته باشد به وجود آمد. نخست شهر کراچی به عنوان پایتخت مورد بررسی قرار گرفت ، اما مطالعات انجام شده نشان داد که انتخاب شهر موجود بنا به دلایل متعدد منطقی نمی باشد و ایجاد شهر جدید از جنبه های اقتصادی (ارزش افزوده اطراف شهر جدید و امثال آن) ، اجتماعی (عدم تعلق به یک گروه اجتماعی) ، فنی (تخریب بخش قابل توجهی از امکانات موجود) و با توجه به جنبه های شهرسازانه (ایجاد هسته مناسب برای یک جهان شهر) قابل توجه است. لذا با عنایت به مرکزیت ثقل و واقع شدن در محور جاده ابریشم ، اسلام آباد به عنوان پایتخت در مجاورت شهر راولپندی انتخاب شد. برنامه ریزی این شهر از سال 1959 آغاز و تا سال 1963 به طول انجامید و در سال 1961 نیز وارد مرحله اجرایی شد

از زمان استقلال تا سال ۱۹۵۸ پایتخت پاکستان شهر کراچی در سند در منطقه جنوبی بوده‌است. گفته می‌شود که نگرانیها درباره تمرکز سرمایه و توسعه در آن شهر باعث شده ایده احداث شهری جدید در مکانی متفاوت مطرح شود. در سال ۱۹۵۸، طی دوره زمامداری رئیس جمهور پاکستان|رئیس جمهوری پاکستان ایوب خان، بلافاصله راولپندی در شمال به عنوان پایتخت دائمی برگزیده شد. پس از تقسیم هند، آوارگان مهاجر اردزبان در کراچی تجمع نمودند و به امر تصدی خدمات شهری پرداختند. در پرتو این مسئله، تصمیم بر آن شد که پایتخت جابجا شود. راولپندی به عنوان پایتختی موقت منظور شد، و کار بر روی پایتخت جدید از دهه ۱۹۶۰آغاز شد

طراحی و ساخت عمدتاً توسط یک طرح شهری یونانی به نام کنستانتینوس .ای. داکسیداس انجام گرفت. طرح وی حول احداث شهر به شکل بخش‌های (مختلف) می گشت که شامل چهار زیربخش بود که توسط کمربندهای سبز و پارکهایی از هم جدا می‌شد. تاکید قوی بر ایجاد فضای سبز و باز بود

در سال ۱۹۶۷، پایتخت بطور رسمی از راولپندی به اسلام آباد منتقل گردید. این شهر به نواحی روستایی و شهری تقسیم شد. ناحیه شهری تحت اداره مقام توسعه پایتخت (CDA) بود، در حالی که مناطق روستایی به دوازده اتحادیه شورایی تقسیم گردید. در میان این اتحادیه‌های شورایی، اتحادیه شورایی کورال بزرگ‌ترین و توسعه یافته‌ترین اتحادیه شورایی است. 

 

برزیل

شهر برازیلیا ، پایتخت جدید کشور برزیل برزیلیا در حدود سال 1960 بنیان گذاشته شد و به دنبال آن مرکز تصمیم‌گیری سیاسی ـ اداری کشور از شهر ریودوژانیرو به آن انتقال یافت. سابقه این فکر به اواسط قرن نوزدهم (1853) و مراحل بعدی آن به اوایل قرن بیستم باز می‌گردد. تا سال 1822 که برزیل از یوغ استعمار آزاد شد ، شهرهای برزیل عمدتاً مطابق طرح شهرهای پرتغالی و اسپانیایی طراحی می شد که از این به بعد اهداف مشخصی موجب ایجاد شهر برازیلیا شد 
اهداف اصلی ایجاد شهر برازیلیا و انتقال پایتخت به آن عمدتاً اهداف بومی و ملی بود که هیچ‌گونه ارتباطی به حل مسایل پایتخت قبلی یا ریودوژانیرو و یا تخفیف آن مسایل نداشت. اهم این اهداف عبارتند بودند از : 
ایجاد زمینه‌های ملی توسعه اقتصادی ـ صنعتی . 
تضمین امنیت ملی از طریق اعمال حاکمیت بر قلب آمازون و کل سرزمین برزیل. 
تسهیل و تسریع زمینه های توسعه و نظارت در مناطق جنگلی و معدنی آمازون. 
ایجاد شهرهای ماهیتاً برزیلی . 
در روند شکل گیری شهر برازیلیا ، رئیس جمهور وقت (کوبیچک) در وهله اول قانون ایجاد شهر برازیلیا و انتقال پایتخت را به تصویب پارلمان رساند و سپس زیر نظر مستقیم خود شرکتی دولتی را به منظور پی گیری انجام مطالعات ، تأمین تدارکات اجرا و انجام عملیات انتقال پایتخت به نام نوواکپ ایجاد کرد که 51 درصد سرمایه اولیه آن از بودجه فدرال برازیلیا و 49 درصد باقی مانده از بودجه کل کشور تأمین گردید. مراحل مختلف مطالعات و اجرای شهر برازیلیا و انتقال پایتخت از این قرار بود : 
مرحله اول : دوره مطالعه و طراحی 56 ـ 1954 
مرحله دوم : دوره ساخت و ساز 60 ـ 1956
مرحله سوم : دوره اتمام مرحله اول و آغاز انتقال پایتخت 63 ـ 1960 
مرحله چهارم :‌ دوره تکمیل ساخت و ساز از 1963 تا به حال 
در نهایت برازیلیا به اهداف خود از جمله تجدید عظمت و فرهنگ مردم برزیل نرسید و عملاً مبانی طراحی شهر به آفرینش شهری منجر شده است که ماهیتاً آمریکایی و فرزند اتومبیل سواری از آب در آمد. 

ساخت این شهر به این علت بود که می‌خواستند محل پایتخت برزیل که پیش از آن شهر ریو دوژانیرو بود را تغییر داده و بیشتر به مرکز و غرب کشور بیاورند تا به دیگر ناحیه‌ها نزدیک‌تر باشد. برای این تغییر پایتخت نیروی کاری عظیمی از سراسر کشور به‌کار گرفته‌شد. طرح و نقشه این شهر بشکل یک هواپیما است..

رئیس‌جمهور یوشلینو کوبیچک (Juscelino Kubitschek) فرمان ساخت برازیلیا را داد و در واقع یکی از مفاد قانون اساسی کشور را که در مورد این بود که مرکز کشور باید به مکان دیگری غیر از ریو دوژانیرو منتقل شود را به اجرا درآوردطراح شهری اصلی برازیلیا لوسیو کوستا (Lúcio Costa) بوداسکار نیمایر معمار اصلی اغلب ساختمان‌های دولتی و روبرتو برل مارکس طراح مناظر طبیعی شهر بود. طراحی این شهر بر پایهٔ نظریات لی کوربسیر استوار بود. برازیلیا طی ۴۱ ماه ساخته شد و ساخت آن از سال ۱۹۵۶ تا ۲۱ آوریل سال ۱۹۶۰ یعنی زمان افتتاح رسمی آن بطول انجامید.

از سال ۱۷۶۳ تا ۱۹۶۰ شهر ریو دو ژانیرو پایتخت برزیل بود، و منابع غالباً در ناحیهِ جنوبی کشور متمرکز بودند. برزیلا از لحاظ موقعیت جغرافیایی در مرکز کشور قرار دارد که در واقع پایتختی است که از لحاظ جغرافیایی خنثی است. نظریهِ ایجاد پایتخت برزیل در داخل مربوط به قانون اساسی در ۱۸۹۱ می‌شود که در آن دقیقاً عنوان شده بود که بخش فدرال باید کجا باشد، اما خود محل تا سال ۱۹۲۲ تعریف نشده بود. موقعیت برزیلا باعث توسعهِ ناحیهِ مرکزی برزیل شده و تمامیت بهتری در قلمروی برزیل ایجاد می‌کند.

طبق یک افسانه، کشیش ایتالیایی گیوانی ملچیر بویکو دارای رویایی در مورد آینده بود که مربوط به شهری در آینده می‌شد که مشابه موقعیت برزیلا است. امروزه، در برزیلا اشارات بسیاری به این عالم که فرمان سیلسیان را بنیاد نهاد وجود دارد. این نام به یکی از کلیساهای اصلی نیز داده شده‌است.

طرح لوسیا کوستا برای شهر طرحی مبسوط و جامع بود. در این طرح پیش‌بینی شده که کدام مناطق باید مسکونی بوده و کدام مناطق نیز باید تجاری باشد. در این طرح محدوده قرار گرفتن واحدهای صنعتی، محل احداث ساختمان‌های خاص، ارتفاع ساختمان‌ها و موارد دیگری نیز پیش‌بینی شده‌است.

مبنای طراحی شهر یک صلیب ساده بوده‌است. به گفته خود کوستا: این طرح «از ژست فردی که محل مالکیت خود را امضا می‌کند اقتباس شده‌است: دو تبر که با هم زاویه قائمه می‌سازند،" نشان صلیب"  اما، این صلیب باید با مکان‌نگاری محلی انطباق داشته باشد، همانند اینکه در این طرح نقشه‌هایی برای احداث دریاچه مصنوعی مشهود بود، و شهر نیز به شکل یک هواپیمای دارای بال‌های ثابت در آمد.

دماغه هواپیما وزارت‌خانه‌ها، ساختمان‌های دولتی، سنا، مجلس نمایندگان و کلیسای جامع پیشرو که توسط اسکار نیمیر طراحی شده‌است را در خود جای داده‌است.

بالهای هواپیما بالهای شمال و جنوب نام گرفته‌است: هر یک از این بالها تقریباً هفت کیلومتر طول دارد. خیابان بین دریاچه و بالها با توجه به شمالی یا جنوبی بودن بالها L۴ جنوب یا L۴ شمال نام گرفته‌اند.

خیابان مرتفع، دارای سرعت بالا، که ایکسو رودوویاریو نام دارد، با عبور از زیر یک ایستگاه اتوبوس دو بال را به هم متصل می‌کند، در این بخش بانک و هتل قرار گرفته‌اند.

یکی از انتقادات اصلی که در مورد شهر برازیلیا به عمل می‌آید این است که این شهر بر اساس مقیاس پیاده‌روها طراحی نشده‌است. با ظهور عصر خودرو، یعنی زمانی که شهر در حال ساخت بود، به پیاده‌روها توجه چندانی نشد. در طرح اصلی هیچگونه چراغ راهنمایی پیش‌بینی نشده بود و تمام خودروها برای آنکه با ترافیک مواجه نشوند از روی پلها و از داخل تونلها عبور می‌کردند.


آلمان

وضعیت انتقال پایتخت در برلین تفاوتهایی با برازیلیا و اسلام آباد دارد ، زیرا برلین در گذشته پایتخت بوده و پس از فترت بعد از جنگ ، مجدداً پایتخت آلمان شده است. گزینش بن به عنوان پایتخت به دنبال جدایی پس از جنگ نتوانست آرزوی بازگشت به برلین را از خاطر مردم آلمان بزداید. پس از اتحاد دو آلمان در سال 1989 ، در متن دیباچه قانون اساسی آمده بود : « پایتخت آلمان برلین است و در نخستین فرصتی که چنین تحولی امکان‌پذیر گردد ، برلین مجدداً باید به عنوان پایتخت آلمان برگزیده شود ». بدین مناسبت ، مجلس قوانین لازم را تصویب نمود و برای این منظور نخست حوزه هایی از شهر برلین (که عمدتاً بافت قدیمی آن را تشکیل می داده‌اند) انتخاب شد تا پارلمان و سایر نهادهای دولتی در آنجا استقرار یابند و بدین شکل مسیر انتقال پایتخت هموار شد

برلین: Berlin  پایتخت کشور آلمان و بزرگ‌ترین شهر هم از لحاظ جمعیت و هم از لحاظ مساحت در این کشور است و در کل اتحادیه اروپا مقام دوم را دارد. مساحت آن ۸۹۹ کیلومتر مربع است و این شهر ۳۸ کیلومتر از شمال به جنوب و ۴۵کیلومتر از شرق به غرب امتداد یافته‌است. میانگین ارتفاع آن از سطح دریا ۳۴متر ثبت شده بلندترین ارتفاع (۱۱۵متر) به دو تپه مصنوعی توفلسبرگ و ماگلبرگ مربوط می‌شود برلین همچنین یک شهر ایالتی است، یعنی یکی از ایالت‌های شانزده‌گانه آلمان نیز به شمار می‌آید.

برلین، بزرگ‌ترین و از نظر تاریخی مهم‌ترین ایالت آلمان است. جاذبه‌های تاریخی و فرهنگی این شهر، برلین را به عنوان یکی از مراکز فرهنگی جهان تبدیل کرده است. برلین در سده ۱۸ میلادی، به عنوان پایتخت پروس، قلب روشنگری بود. امروز نیز برلین، یکی از شهرهای مهم اروپاست.

در حال حاضر برلین، پایتخت آلمان، مرکز دولت و مجلس فدرال این کشور است، هر چند که هنوز برخی از وزارت‌خانه‌ها، شعبه‌هایی نیز در شهر بن، پایتخت پیشین آلمان دارند. 


کانادا

پایتخت سیاسی کانادا شهر اتاوا است، محلی که در آن مجلس کشور و خانهٔ فرماندار کل قرار دارد. او به صورت تشریفاتی رئیس مملکت است و به عنوان نماینده ملکه الیزابت دوم در کانادا، مستعمرهٔ سابق بریتانیای کبیر، زندگی می‌کند. پرجمعیت‌ترین شهرهای کانادا به ترتیب تورنتو،مونترآل و ونکوور می‌باشند.

اُتاواOttawa  پایتخت کشور کانادا و چهارمین شهر بزرگ این کشور است. این شهر در آمریکای شمالی و در کنار رودخانه اتاوا (شعبه رودخانه سن‌لران) واقع شده‌است.

اتاوا در ۳۱ دسامبر سال ۱۸۵۷ به عنوان پایتخت کانادا انتخاب شد. انتخاب این شهر به عنوان پایتخت نوعی سازش میان دو فرهنگ منطقه بود، چرا که نامزدهای دیگر از جمله مونترال و تورنتو هریک بیش از اندازه در مناطق فرهنگی فرانسوی یا انگلیسی قرار داشتند. علاوه بر این، این شهر تا اندازه‌ای از مرزهای این کشور با ایالات متحده دور بود، و این به عنوان یک مزیت نظامی تلقی می‌شد.

جمعیت اتاوا ۸۵۹٬۷۰۴ نفر بوده که این رقم با احتساب حومه‌اش به بیش از یک میلیون نفر می‌رسد.


قراقستان

آستانه، پایتخت کنونی قزاقستان شهری است بسیار سرد و بادخیز که دمای هوا در زمستان در آن به منفی ۴۰ درجه می‌رسد. گروه‌هایی از ملی‌گرایان روس در روسیه و داخل قزاقستان دعوی الحاق مجدد شمال قزاقستان به روسیه را داشتند، و این یکی از انگیزه‌های رئیس‌جمهوری قزاقستان برای انتقال پایتخت به شهری در مرکز کشور و نزدیک به روسیه بود و این امر باعث شد که شمار زیادی از قزاق‌ها به این شهر منتقل و این دعوی به خودی خود خاموش شود

آستانه شهری نوساز است که به‌دلایل امنیتی در مرکز قزاقستان بنا شده و درسال ۱۹۹۸ میلادی به‌جای آلماتی به‌عنوان پایتخت قزاقستان معرفی شده‌است چون شهر آلماتی به‌مرزهای سه کشور همجوار قزاقستان بسیار نزدیک است. آستانه نامی فارسی است که به‌تازگی به‌جای نام پیشین این شهر گذارده شده‌است. این واژه در زبان قزاقی قدیم، به‌معنای آستانه خیمه و مزار و بعدها به‌معنایپایتخت بوده‌است.

ششم ژوئیه ۱۹۹۶میلادی «نورسلطان نظربایف» رئیس جمهوری قزاقستان درحالی فرمان انتقال پایتخت را از آلماتی به آستانه صادر کرد که بسیاری از کارشناسان و مقامات دولتی آن را غیرعملی و ناممکن می‌دانستند. کمبود اعتبار مالی، هوای سرد و بادهای شدید آستانه از سبب‌های عمده این عدم اطمینان بود. رئیس جمهوری قزاقستان، قرار گرفتن آلماتی در منطقه زلزله خیز و نبود زمینه‌های جغرافیایی برای رشد مرکز کشور را از دلایل انتقال پایتخت از آلماتی به آستانه توصیف کرده و گفته بود با انتقال پایتخت به آستانه، مرکز کشور توسعه خواهد یافت.

گروه‌هایی از ملی‌گرایان روس در روسیه و داخل قزاقستان نیز دعوی الحاق مجدد شمال قزاقستان به روسیه را داشتند، که انتقال پایتخت به شهری در مرکز کشور و نزدیک به روسیه، باعث شد که تعداد زیادی از قزاق‌ها به این شهر منتقل و این دعوی به خودی خود خاموش شود.

برخی از روشنفکران قزاق علت اساسی انتقال پایتخت را این گونه عنوان کرده‌اند که نورسلطان نظربایف می‌خواهد در تاریخ قزاقستان نقش پتر بزرگ در روسیه را داشته باشد. همچنان که پتر بزرگ با بنیاد «سن پترزبورگ» نام خود را جاودانی کرد، نظربایف هم می‌خواهد با ساخت پایتخت جدید، نام خود را جاودانی کند. در آغاز پیشنهادهایی شده بود که پایتخت جدید را «نورسلطان» نامگذاری کنند، ولی نظربایف نام «آستانه» را برای آن برگزید.

نظربایف تاکید کرده بود که آستانه پایتخت اورآسیا است و به این دلیل در معماری آن دو سبک شرقی و غربی با هم آمیخته‌است. افزایش قیمت نفت در بازار جهانی، به قزاقستان امکان داد تا با دعوت از بهترین معماران جهان، شهر آستانه را نوساز کند. در طی ۱۰سال، جمعیت آستانه از حدود ۳۰۰هزار نفر به حدود ۷۰۰هزار نفر افزایش پیدا کرد.

با مطالعه ی موارد بالا و بررسی دلایل انتقال پایتخت ها در این کشور ها و یا حتی بررسی دقیق تر و جامع تر و اینکه این کشور ها چگونه پایتختشان را انتقال داده اند میتوان بیشتر به این موضوع با عنوان راهکار یادکرد. اما بررسی دقیق تر وضعیت این کشور ها ، وضعیت های اقتصادی زمان، جمعیت و افزایش جمعیت، سیر صنعتی شدن، طبقه ی این کشور ها، وضعیت دولت و یا حاکمیت و شرایط دیگر از جمله محیط زیست و عوامل سیاسی و اجتماعی و مقایسه ی این شرایط با ایران شاید بازهم سوالات بی پاسخ زیادی در ذهن باقی بگذارد.


پایتختی در ایران

لیست زیر اسامی کامل پایتخت های ایران از ابتدا تا کنون است:


عیلامیان: آوان و ایذه و شوش.

مادها: هگمتانه.

هخامنشیان: هگمتانه، شوش، تخت جمشید و پاسارگاد.

سلوکیان: سلوکیه و انطاکیه.

اشکانیان: صددروازه و ایذه و تیسفون.

ساسانیان: بیشاپور، تیسفون، شوشتر، کرمانشاه، کازرون

طاهریان: مرو و نیشابور.

صفاریان: زرنج.

علویان: آمل.

سامانیان: بخارا.

زیاریان: گرگان.

بوییان: شیراز.

غزنویان: غزنین و لاهور.

سلجوقیان: نیشابور، مرو، اصفهان، کرمان و همدان.

اتابکان آذربایجان: تبریز.

اتابکان فارس: شیراز.

اتابکان لر: ایذه و خرم‌آباد.

قراختاییان: کرمان.

خوارزمشاهیان: گرگانج.

ایلخانان: مراغه، سلطانیه و تبریز.

کرتیان: هرات.

مظفریان: یزد، کرمان.

سربداران: سبزوار.

چوپانیان: تبریز.

جلایریان: تبریز و بغداد.

تیموریان: سمرقند و هرات.

اسماعیلیه: قزوین و الموت

قراقویونلوها و آق‌قویونلوها: تبریز

صفویان: تبریز، قزوین و اصفهان.

افشاریان: مشهد.

زندیان: شیراز، کرمان.

قاجاریان: ساری، تهران.

پهلوی‌ها: تهران.

جمهوری اسلامی: تهران.


مقوله پایتخت یا مرکزیت سیاسی در ایران ، همانند محدوده های سیاسی آن ، در طول تاریخ فراز و نشیبهای زیادی داشته است و به تبعیت از تغییر حکومت ، پایتخت آن نیز ، جز در موارد معدود ، از شهری به شهر دیگر جا به جا شده است.

نگاهی به گذشته تاریخی این تغییر و تحول حاکی از انگیزه های مختلفی است که به تناسب زمان ، مکان و ساختار اجتماعی حکومت ، با محفوظ داشتن استراتژی سیاسی و مسایل ژئوپولیتیکی زمان ، موجب جا به جایی مرکز سیاسی کشور شده است. این انگیزه ها عمدتاً‌ در وهله نخست ، سیاسی ـ امنیتی ، و در وهله دوم اقتصادی ـ اجتماعی بوده است.

ایران، سرزمین کهنی است که از زمان هخامنشیان تاکنون بارها و بارها نسبت به تعویض و انتقال مرکز حکومت خود اقدام کرده است از پایتختی شوش تا تهران ۳۹ بار انتقال مرکز صورت گرفته که طی آن ۲۹ شهر به پایتختی برگزیده شده*اند؛ شوش، پاسارگاد، شیراز، دامغان، اشک*آباد، تیسفون، بیشاپور، کازرون، بخارا، نیشابور، مرو، زرنج، بخارا، طبرستان، اصفهان، همدان، ری ،غزنین، سمرقند، هرات، گرگانج، مراغه، تبریز، اردبیل، قزوین، ساری، مشهد، کرمان و تهران، مراکز حکومتی ایران کهن سال بوده*اند که به آنها گاهی دارالخلافه، گاهی آستانه، گاهی حضرت و گاهی پایتختگفته*اند. به طور متوسط هر ۶۵ سال یکبار پایتخت ایران عوض شده است. اما تهران شهری است که بیش از ۲۲۰ سال پایتخت سه حکومت قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی بوده و درحالحاضر با مسائلی مواجه است که نظر کارشناسان را به انتقال مرکزیت از آنجا به جایی دیگر معطوف کرده است.

در گذشته هر ۳۹ بار انتقال مرکز حکومت به دلیل مسائل امنیتی و سیاسی صورت گرفته است؛ ولی این بار به نظر میرسد که مسائل اقتصادی اجتماعی و فرهنگی هستند که ضرورت انتقال را مطرح میکنند. تمرکز بیش از حد جمعیت در کلانشهر تهران به هر دلیلی که باشد مشکلات عمده*ای مانند گره*های ترافیکی غیرقابل حل، اتلاف انرژی غیرمتعارف،افزایش مضاعف هزینه*های شهری، اتلاف میلیون*ها ساعت وقت منابع انسانی،خطر بالقوه خسارات ناشی از زلزله، مشکلات زیست محیطی و آلودگی*های هوا و صدا و مشکلات بهداشتی ناشی از انفجار جمعیت در کلانشهر تهران از مهمترین عواملی هستند که انتقال پایتخت را به عنوان یکی از راه حل های موجود مطرح می کنند.

انتقال مرکز به نقطه دیگر به شکلی که اکنون مطرح است و پایتخت آینده حداقل تا ۵۰ سال آینده نباید جمعیتی بیش از ۲۵۰.۰۰۰ نفر داشته باشد، گره ای از مشکلات موجود را برطرف نخواهد کرد. لذا دولتمردان بیش از انتقال سیاسی مرکز باید به فکر برنامه ریزی برای انتقال ظرفیت های اقتصادی و تجاری تهران به جای دیگر باشند، در واقع تمرکززدایی بیش از آن که از پایتخت مطرح باشد، از تهران بزرگ مطرح است، آمار نشان می دهد:


۱- مصرف بنزین ۲۵۰۰.۰۰۰ خودرو در تهران حدود ۱۳میلیون لیتر در روز است؛

یعنی ۲/۵لیتر برای هر خودرو که البته استاندارد جهانی آن ۲ لیتر برای هر خودرو است.

 

۲-تردد ۲.۵۰۰.۰۰۰ دستگاه خودرو در مساحتی که حداکثر ظرفیت تردد خودرو در آن ۷۵۰.۰۰۰ دستگاه است.

 

۳- مقدار آلاینده*های هوا در تهران روزانه ۱۴۰۰ تن است.

 

۴- میزان اتلاف وقت در ترافیک تهران ۲میلیارد ساعت در سال است (آمار سال ۱۳۸۲).


۵- طبق تحقیقات به عمل آمده در زمانی که موتور ماشین های تهرانی ها روشن می شود، تنها ۴۴درصد آن واقعا صرف رفت و آمد ضروری شده و ۵۶درصد آن در ترافیک یا جست وجوی پارکینگ هدر می رود.

 

 

تهران

تهران برای اولین بار توسط کریم خان زند برای مدت کوتاهی به پایتختی برگزیده شد اما به دلایل اقلیمی و زیست محیطی (آب و هوای گرم تابستان و بوی نامطبوع) ، پایتخت خود را به شهر شیراز، که از اعتدال هوا برخوردار بود، منتقل نمود (آریان پور، شیراز پایتخت زندیان . 
سال 1364 هـ . ش. که دویستمین سال پایتختی تهران بود (سعیدنیا، تهران پایتخت قاجاریه ، پهلوی و جمهوری اسلامی) کم کم بحث انتقال پایتخت از تهران(برای دومین بار) مطرح شد. 
پس از پایان جنگ تحمیلی (1368) ، این امر به طور جدی پیگیری شد اما مراجع مسئول در آن زمان « ساماندهی تهران »‌ را عملی‌تر و مناسب‌تر تشخیص دادند و از اجرای آن منصرف گشتند. 
به رغم تلاش بسیار و اجرای طرحهای عمرانی متعدد ، هنوز هم بسیاری از مسایل تهران حل نشده باقی مانده است. به همین دلیل از اواخر دهه هفتاد بحث انتقال پایتخت مجدداً از سوی برخی مسئولان مطرح شده است. اهدافی که موافقان انتقال پایتخت مطرح می‌کنند، تمرکززدایی و حل مسایل تهران (مسایل ناشی از اندازه جمعیت و فعالیت از قبیل آلودگی هوا، ترافیک سنگین و غیره) از یک سو ، و حفاظت از ارکان حکومت و امنیت ملی در برابر آسیبهای وسیع ناشی از زلزله و سایر خطرات احتمالی از سوی دیگر، می باشد (غمامی ، 1378). مطالعات اولیه در این زمینه در سال 1368 با عنوان « بررسی مقدماتی انتقال مرکز اداری ـ سیاسی کشور » انجام شده است. 
در مطالعه فوق الذکر ، چهار گزینه برای محل پایتخت جدید مورد بررسی قرار گرفت : 
داخل محدوده کلان شهری تهران ، داخل منطقه شهری سایر شهرهای میلیونی کشور، خارج از منطقه کلان شهری تهران اما در شعاع 200 کیلومتری آن، و در نهایت خارج از شعاع 200 کیلومتری تهران، که با توجه به اهداف مطالعه ، گزینه چهارم انتخاب گردید. 
زمان انتقال پایتخت بین 15 تا 25 سال برآورد شد و میزان جمعیت آن در پایان دوره برنامه‌ریزی با سه فرض در زمینه تعداد مشاغل انتقالی ، 617 ، 077/1 و 095/2 هزار نفر برآورد شده است.

 

 

 

چرا تهران؟

گرچه امروزه انتخاب تهران به عنوان پایتخت ایران از دید کارشناسان محیط زیست خبطی بزرگ و خطایی نابخشودنی به شمار می آید ، اما آن روز که آقا محمد خان قاجاراین دهکده کوچک را پایگاهی برای استقرار حکومت قاجار قرارداد ، تصمیمی درست ، بجا و سرنوشت ساز گرفت ، زیرا موقعیت نظامی جغرافیایی تهران طوری بود که پشت سرش در شمال ، چابک سواران قاجار گوش به زنگ بودند و زیر پایش در مرکز و جنوب ایران ، مهم ترین مدعیان سلطنت خونین ترین نبردها را تدارک می دیدند . در شرایطی که ملوک الطوایفی و خانخانی ، ایران را تکه تکه کرده بود و در هر گوشه ای خانی سر برآورده ، ادعای سلطنت می کرد ، مهمترین عامل در انتخاب پایتخت موقعیت نظامی جغرافیایی آن بود ؛ و تهران می توانست همان جایی باشد که آقا محمد خان می خواست یعنی مرکز ثقل سلطنت جدید و ستاد نظامی خان قاجار . روزگار به کام خون آشامان بود . هنوز چند سالی بیشتر از مرگ نادر نمی گذشت که خون آشام دیگری ، که البته نبوغ نظامی هم داشت ، سر برآورده بود تا آنچه را نادر فرصت ویران کردنش را پیدا نکرده بود ، او به ویرانی بکشاند و بیگناهانی را که اجل به نادر مهلت نداده بود خونشان را بریزد ، او از دم تیغ بی دریغ بگذراند ، و خانمان ها بر باد دهد و کله منارها بسازد .
در غرب هم جمهوری خواهان فرانسه به قدرت رسیده بودند . ‍«  بناپارت ‍» در آستانه ظهور بود تا چند صباحی دیگر ، آن سوی دنیا را به خاک و خون بکشد 

پس انتخاب تهران به عنوان پایتخت از سوی خان قاجار چند علت داشته که مهم ترین آنها نزدیکی به اراضی حاصل خیز ورامین و مجاورت آن با محل استقرار ایلات ساوجبلاغ بوده است، مضافا ایلات غرب ساکن در ورامین، یعنی هواخواهان وی در حوالی تهران اقامت داشتند و جز این، تهران با استرآباد و مازندران که در حقیقت ستاد اصلی نیروهایش بود فاصله چندانی نداشته است

شهر تهران تا قبل از بنیان‌گذاری سلسلهی قاجار و برگزیده‌شدن به عنوان پایتخت ایران، شهری کوچک بود. اما از آن زمان به بعد، رو به پیشرفت نهاد و در اواسط دورهٔ قاجار به بزرگ‌ترین شهر ایران تبدیل شد. بر اساس نخستین سرشماری رسمی که در سال ۱۳۳۵ انجام گرفت، این شهر با ۱٬۵۶۰٬۹۳۴ نفر جمعیت، پرجمعیت ‌ترین شهر ایران بوده‌است. همچنین بر اساس آخرین سرشماری رسمی که در سال ۱۳۸۵ انجام گرفت، جمعیت تهران، ۷٬۷۰۵٬۰۳۶ نفر بوده‌است.


تاریخچه بحث انتقال پایتخت در ایران

بد نیست با نگاهی به گذشته صحبت های مطرح شده برای انتقال پایتخت در دولت های قبل را نیز به یاد آوریم:

 

در سال‌1364 و همچنین پس از پایان جنگ ‌ایران و عراق در سال 1368 سیاست‌گذاران به این طرح به عنوان راه برون‌رفت احتمالی از مشکلاتی که تهران را احاطه کرده بود نگاه می کردند.آنها اما سرانجام اجرای طرح ساماندهی تهران را بر تغییر پایتخت یا انتقال مرکز سیاسی ترجیح دادند

 

این موضوع در سالهای نخستین دهه 70نیز مطرح شد و باز پیگیری آن بی نتیجه ماند

 

مجمع تشخیص مصلحت روز شنبه (9 آبان 1388 ) انتقال مرکز سیاسی کشور در مکان مناسب جهت بهبود و اصلاح استقرار جمعیت را به تصویب رساند.محمد هاشمی، یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام هدف از این طرح را جدا کردن پایتخت سیاسی از مراکز اقتصادی و زمان اجرای آن را تا پایان برنامه‌ی چشم‌انداز در سال 1404 عنوان کرد. وی منظور از مراکز سیاسی را "سه قوه و ساختارهای دولتی" نامید ولی اضافه کرد که هنوز "مشخص نشده که این مرکز سیاسی قرار است به کدام‌شهر منتقل شود".

 

در آذرماه 1388 نماینده مردم شاهرود در مجلس شورای اسلامی در حالی از شهرستان شاهرود به عنوان یکی از گزینه ها برای جابجایی پایتخت خبر داد که پیش از وی، از سمنان به عنوان یکی از مکانهای احتمالی انتقال پایتخت نام برده شده بود کاظم جلالی در پاسخ به این سئوال خبرگزاری مهر که "آیا انتخاب شاهرود به عنوان یکی از گزینه های پایتخت شدن در طرح انتقال پایتخت صحت دارد یا خیر" پاسخ داده بود: "نام شاهرود در مطالعات اولیه انتقال پایتخت ایران به عنوان یکی از اصلی ترین گزینه ها مطرح شده است." عضو کمیسیون امینت ملی مجلس هشتم گفته بود در مطالعات اولیه 3 مکان برای انتقال پایتخت در نظر گرفته شده است ولی نامی از آن 3 مکان نبرد.

 

روز 17 فروردین 1389 رئیس دولت دهم در جریان بازدید از مجتمع اردوگاه‌های اسکان اضطراری بشارت در غرب تهران در جمع نیروهای امدادی و خدماتی خبر داد که زلزله در تهران قطعی است و تبعات پیرامونی آن ناخوشایند است.

 

در پی این خبر روز 31 فروردین ماه وزیر علوم خبر از طرح خروج برخی دانشگاه ها از تهران داد که برای جلوگیری از تبعات زلزله صورت خواهد گرفت. پس از آن طرح انتقال پایتخت به دلیل جمعیت زیاد و خطر زلزله مطرح شد.


آنگاه رئیس دولت مستقر به ضرورت خروج 5 میلیون نفر از تهران اشاره کرد و در 29 اردیبهشت ماه اسامی 163 شرکت و سازمانی دولتی که باید از تهران بروند توسط هیات دولت اعلام شد. سپس معاون اول رئیس جمهور دو مصوبه مهم نمایندگان ویژه رئیس جمهور در کارگروه انتقال کارکنان دولت از شهر تهران را ابلاغ کرد که براساس آن، نام شرکتها و مؤسسات دولتی که باید از تهران خارج شوند و نیز چگونگی برخوردار شدن بازنشستگان از امتیازات خاص در صورتی که از تهران به شهرهای دیگر منتقل شوند، اعلام شد.


با تمامی این صحبت ها شاید در هیچ زمانی تا کنون این مسئله با این قوت مطرح نشده بود همچنین شاید مشکلات شهری پاتخت نیز تا این حد جدی نبود. با این حال بالاخره با 110 رای موافق کلیات طرح انتقال پایتخت از تهران در مجلس شورای اسلامی تصویب شد.

 

اولین و مهمترین سوالات مطرح شده پس از بحث انتقال پایتخت این است که : با کدام هزینه و بودجه باید این اتفاق بیافتد؟ بهترین زمان انجام این کار چیست؟ بهترین مکان برای انتخاب پایتخت بعدی کجاست؟ منظور از پایتخت در ایران چیست؟ حکومت و دولت ایران کدامیک با پایتخت منتقل میشوند؟ آیا با اتقال پایتخت مشکلات شهر تهران برطرف خواهد شد؟ آیا پایتخت بعدی نیز پس از چند سال به سرنوشت تهران دچار خواهد شد؟ و ...



تهران تنها نیست!

از میان سوالات بالا بهتر است به وضعیت چند شهر دیگر ایران نیز بپردازیم، در وضعیت کنونی فقط شهر تهران نیست که از این مسائل رنج میبرد تقریبا اکثر کلان شهر های ایران با تمامی موارد ذکر شده به عنوان مشکل در تهران مواجه هستند و حتی شهرهای کوچکتر و روستاها نیز وضعیت مناسبی ندارند.

 

شهر اصفهان به عنوان شهری تاریخی و سومین شهر پرجمعیت ایران و دومین شهر مهم سیاسی و اداری ایران با فاصله ی اندکی در تعقیب مشکلات پایتخت است. چنانکه شاخص کیفی آلودگی هوای این شهر در بسیاری از روزهای سرد سال حتی از تهران نیز بیشتر است و طی سالهای اخیر این شرایط بدتر شده تا جایی که در روزهایی پی در پی وضعیت خطرناک آلودگی را تجربه میکند. گسترش صنایع نیز تا حد زیادی بر این مشکل دامن زده است. صنایعی که به نوعی چرخه ی اقتصادی دولت را میچرخانند امروزه به نوعی باعث نابودی این کلانشهر شده اند. بزرگترین شهرک صنعتی کشور در استان اصفهان قرار دارد و این استان به عنوان مهمترین قطب اقتصادی کشور محسوب میشود ولی تمامی صنایع از سوخت مازوت استفاده مینمایند حتی در فصل تابستان! در حالیکه حتی در تهران نیز بخش صنایع از سوخت گاز استفاده میکنند. در این شرایط نه تنها هیچکس به فکر راه حلی نیست بلکه این صنایع در حال گسترش نیز هستند. مشکل ترافیک و تراکم جمعیت نیز تا حد زیادی به قوت خود باقیست. دومین شهر آلوده ی ایران از نظر آلودگی صوتی و مشکلات بسیار زیاد در زمینه تامین آب چه از نوع آب شرب و یا آب کشاورزی و دیگر معضلات شهری چون وضعیت خطرناک فاضلاب این شهر وضعیت را بدتر نیز کرده است. و شرایطی بحرانی را در سال های آتی برای این کلانشهر رقم خواهد زد. مشکلات حمل و نقل و عدم توجه به آن با توجه به گسترش شهر و جمعیت آن از جمله وضعیت متروی شهری و عدم اختصاص بودجه و عدم استفاده ی صحیح از بودجه این شهر از دیگر موارد برای زوال هرچه بیشتر این شهر توریستی است.


شهر مشهد به عنوان دومین شهر پرجمعیت ایران نیز از مشکلات مشابهی رنج میبرد. هرچند که شاید وجود آستان قدس رضوی و توجه بیشتر مسئولین شهری این شهر وضعیت آنرا نسبت به دیگر شهرها تا بهتر جلوه دهد. افتتاح متروی این شهر به عنوان راه کاری برای معضلات ترافیکی تا حدی به رفع این مسائل کمک کرد. شهر مشهد با توجه به اینکه شهری صنعتی نیست و همچنین وضعیت آب و هوایی این منطقه شاید آلودگی هوای کمتری نیز داشته باشد هرچند که همچنان در روزهای سرد سال و با پدیده وارونگی دما همچنان آلودگی هوای قابل توجهی مشاهده میشود تا حدی که در مواردی روزهایی با هوای ناسالم سپری میشود. 

 

شهر اهواز که اخیرا" با عنوان آلوده ترین شهر جهان یاد میشود نیز بحثی نگفتنی دارد. مسئله ای که بسیاری را بر آن کرده که از شهرهای جنوبی با یاد شهرهایی فراموش شده در ایران یاد کنند. بی توجه مسئولین شهر و کشور به این مناطق و عدم توجه به مسائل عمرانی و زیست محیطی این شهر و شهرهای اطراف آن زندگی مردم را سخت کرده است.


شهرهای صنعتی از جمله اراک و همچنین دیگر شهرهایی چون شیراز و تبریز و ... که شاید مجال به صحبت در اینجا نباشد وضعیتی نا به سامان دارند. دریاچه ها و رودخانه های خشک شده مشکلات تامین آب و گاز و تنفس شهر در هوایی آلوده مشکلات صرف وقت و هزینه در ترافیک های شهری و تراکم جمعیت عدم توجه به وسائل نقلیه و شاید مهمتر از همه عدم وجود فرهنگ کافی برای زندگی شهری و توسعه ی شهر ها برای ماشین نه برای پیاده و یا حتی عدم توسعه صحیح شهرها از نمونه های بارز و مشهودی باشد که حتی مردم عادی نیز روزانه آنرا مشاهده میکنند. وضعیت فاجعه بار شهری، شهرهایی که به کما میروند زندگی را برای مردم به عذاب آورین شکل ممکن کرده است.


در این بخش سعی داشتیم با بررسی اجمالی به شرایط بحرانی دیگر شهرهای ایران بپردازیم که نه تنها وضع بهتری نسبت به پایتخت فعلی ندارند بلکه روز به روز بدتر نیز میشوند.


عدم توجه

عدم توجه به مشکلات دیگر شهرها و تمرکز خدمات در تهران و توجه بیش از حد به یک نقطه ی خاص باعث مسئله ی مهاجرت و هجوم مردم به تهران و حتی دیگر شهرهای بزرگ میشود و این در حالیست که این شهرهای مقصد از جمله تهران ظرفیت پذیرش این افراد را ندارد. 

عدم توجه به توسعه ی شهر تهران و مهمتر از همه عدم وجود شهری به عنوان مرکز کمکی شهر تهران و همچنین عدم رسیدگی به وضعیت دیگر شهرها شاید مهمترین دلایل کلی مشکلات شهر تهران باشد.

 

برخلاف باور عامه که از تهران با عنوان شهری بلندمرتبه با ساختمان های بلند یاد میکنند تهران کوتاه ترین پایتخت جهان است. به گفته کارشناسان و تحقیقات صورت گرفته در خصوص رشد هندسی پایتخت های جهان تهران با تنها 2 درصد ساختمانهای بلندتر از 9 طبقه کمترین تعداد ساختمانهای بلند مرتبه را داراست و میزان 98 درصد ساختمانها کمتر از 9 طبقه در شهر هستند و همین امر موجب شده که تهران از نظر ارتفاع کوتاهترین پایتخت جهان محسوب شود. این مسئله یعنی شهر تهران در طول سالیانی به صورت افقی رشد کرده است. توسعه ی افقی که باعث پراکندگی و عدم تمرکز شهر در یک نقطه است و مشکلات حمل و نقلی را در پی دارد. و در پی رفع این مشکلات احداث بزرگراه ها از شمال به جنوب و شرق و غرب و خیابان های متعدد و تونل ها در دستور کار مسئولین قرار میگیرد. مسئله ای که شهر را به مکانی برای زندگی ماشین ها تبدیل میکند. بزگراه هایی با سرعت بالا درون شهر بر مشکلاتی چون آلودگی هوا و آلودگی صوتی می افزاید. چگونه انتظار داریم مردم از خودرو استفاده نکنند در حالیکه ما شهر را در جهت حرکت خودرو ها و نه پیاده گسترش داده ایم؟ هرچند که در این مرحله که توجهی به توسعه ی متوازن و اصولی عمودی نیز در گذشته نشده است توسعه ی عمودی شهر نیز جز بر افزودن مشکلاتی چون افزایش تراکم شهری در یک منطقه و افزایش ترافیک و دیگر مسائل مشابه کمکی نمیکند. با این حال میخوانیم که :

"مدیر کل شهرسازی و طرح های شهری شهرداری تهران گفت: متوسط طبقات ساختمان در تهران دو طبقه است که در طرح تفضیلی جدید این میزان در افق 1404 به چهار طبقه می رسد"

و "مدیر کل شهرسازی و طرح های شهری شهرداری تهران گفت:

در طرح تفضیلی جدید در بعضی پهنه ها ممکن است شرایط به نحوی باشد که امکان بلند مرتبه سازی وجود داشته و این بلند مرتبه سازی در طرح جدید پیش بینی شده و این میزان در طرح تفضیلی جدید در افق 1404 به چهار طبقه می رسد"


ما نه تنها فکری به حال تهران نکردیم بلکه دیگر شهرهای ایران را نیز با اهمیت هایی ویژه به تهران رو به نابودی بردیم. و این دقیقا مشکل اساسی است که هم تهران را رو به نابودی کشانده و هم شرایط سختی برای دیگر شهرها ایجاد کرده است. مسئله اینجاست که انتقال پایتخت شاید برخی مشکلات شهر تهران را بهبود ببخشد ولی با ادامه ی این روندها پایتخت جدید همچنان قربانی بی توجهی خواهد شد و آینده ای بهتر نخواهد داشت. مسئله ی مهمتر اینکه تهران با عنوان پایتخت و مهمترین شهر و کانتون توجه با شرایطی دست و پنجه نرم میکند که دیگر شهرها در وضعیتی مشابه به سر میبرند و برای آنها هیچ چاره ای اندیشیده نشده است. آیا آن شهرها را نیز میتوان انتقال داد؟ همه این مسائل در کنار بحث اینکه آیا تهران پس از واگذاری نام پایتخت به شهری دیگر آیا به سرنوشت دیگر شهرستان ها دچار خواهد شد که اکنون کمترین توجهی را هم ندارند؟! آیا ما نگران تهران هستیم یا پایتخت ایران؟ آیا نگران وضعیت زندگی مردم در تهران و دیگر شهرها هستیم؟


راه حل مسأله، کوچ تدریجی سرمایه از این کلانشهر به سمت جغرافیای پهناوری است که در فقر سرمایه به سر میبرد.

راه حل تهران توزیع عادلانه ثروت و دادن سهم بقیه جغرافیای کشور از منابع ملی و ایجاد فرصت های شغلی مناسب در سایر مناطق کشور و بویژه مناطق کمتر توسعه یافته است. لازم نیست پایتخت منتقل شود.کافی است انحصار ثروت و رفاه و امکانات و کسب درآمد و شغل را از این شهر بگیرید و اجازه توسعه بیشتر بویژه توسعه جمعیتی را به آن ندهید. مشکل اصلی فقط تهران نیست.(شهرسازی آنلاین)


انتقال پایتخت به کجا؟

در ادامه سعی داریم به معرفی برخی گزینه هایی که تا کنون جهت انتقال پایتخت مطرح شده اند بپردازیم:


پرند و شهریار

شهر جدید پرند، در ۳۳کیلومتری جنوب‌غربی شهر تهران و در مسیر آزادراه تهران ـ ساوه واقع شده‌است. شهرپرند هم مرز با شهرستان زرندیه در استان مرکزی می‌باشد.

احداث نیروگاه پرند در سال ۱۳۸۳ توسط شرکت مپنا شروع شد و آخرین واحد آن در سال ۱۳۸۵ سنکرون گردید.

شهریار نیز یکی از شهرهای استان تهران در ایران است. این شهر یکی از شهرهای منطقه شهری تهران و مرکز شهرستان شهریار است.

 

شاهرود

شاهرود، یکی از شهرهای استان سمنان در ایران و مرکز شهرستان شاهرود است. نام های قدیمی دیگری برای شاهرود که میتوان نام برد عبارت است از "حنچره"، "شخره" و "‌شاخره" اشاره نمود. شاهرود، در حد فاصل دو نوع آب و هوای خشک و کویری، در جنوب و مرطوب و پرباران در شمال جای گرفته که آب و هوایی معتدل برای این شهر فراهم کرده و آن را در ردیف شهرهای خوش‌آب و هوای ایران قرار داده‌است. شاهرود در حد فاصل شهرهای دامغان در باختر، سبزوار و بردسکن در خاور و گرگان در شمال بوده و تقریبا در میانه راه تهران-مشهد می‌باشد به طوریکه فاصله آن از تهران ۴۰۰ کیلومتر و از مشهد ۵۰۰ کیلومتر می‌باشد. بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت شهر شاهرود ۱۲۶٬۹۱۶ نفر بوده است.

شهرک صنعتی شاهرود به وسعت حدود ۴۲۰ هکتار و در ۲ فاز عملیاتی اجرا شده و دارای ۲۰۰ واحد صنعتی است که از این تعداد حدود ۹۵ واحد صنعتی با اشتغال زایی بیش از ۱۸ هزار نفر در حال فعالیت بوده و دارای پروانه بهره‌برداری می‌باشند. این شهرک دارای تاسیسات برق، مخابرات، روشنایی، گاز، آسفالت، تصفیه خانه فاضلاب و منابع آب است. از شرکت‌های مهم صنعتی شاهرود می‌توان موارد ذیل را نام برد.

کارخانه سیمان شاهرود

شرکت سیم و کابل مغان

کارخانه قند شاهرود

شرکت فولاد شاهرود

شرکت توربوژنراتور شاهرود

 

زنجان

زنجان مرکز استان و شهرستان زنجان در شمال‌غرب ایران و از بزرگترین شهرهای آذربایجانی‌نشین ایران است. و براساس آمارنامه‌های منتشر شده استانداری زنجان دارای ۳۸۶٬۸۵۱ نفر جمعیت در سال ۱۳۹۰ خورشیدی، بیستمین شهر کشور از لحاظ جمعیت محسوب می‌شود

از صنایع زنجان نیز میتوان به سرب و روی و نساجی نام برد.

 

ساوه

ساوه از شهرهای استان مرکزی و مرکز شهرستان ساوه، در کشور ایران است. جمعیت این شهر در سال ۲۰۱۲ برابر با ۲۰۱۸۲۸ نفر است. ساوه یکی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوره ساسانی است که در اواخر دوره ساسانی و در اوایل دوره اسلامی یعنی سال ۲۲ هجری، ساوه جزو ایالت کوهستان یا جبال بوده‌است.


سمنان

شهرستان سِمنان یکی از شهرستانهای استان سمنان است. جمعیت این شهرستان بر طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۱۲۱۲۳۳ نفر بوده‌است. شهر سمنان مرکز این شهرستان است. شهرستان سمنان از شمال با شهرستان مهدیشهر و از شرق با شهرستان دامغان و از غرب با شهرستان سرخه و از جنوب با کویر و استان اصفهان همسایه است.

شاید سمنان جدی ترین گزینه ی انتقال پایتخت باشد. در حالیکه گاهی شهرهایی چون اراک ، تبریز ، اصفهان و یا دیگر شهرها نیز مطرح شده بودند ولی باتوجه به مشکلاتی که گریبان گیر این شهر ها است نمیتوانند گزینه های احتمالی مناسبی باشند.


شهری جدید

در بخش سابقه ی انتقال پایتخت کشور ها به شهر بریزیلیا اشاره ای شد. آیا در ایران نیز میتواند گزینه ی بعدی پایتخت، شهری از ابتدا ساخته شده با اصول مهندسی شهرسازی و رعایت نکات و پیش بینی توسعه های بعدی باشد. شاید فکر کردن به ساخت آرمان شهری در ایران برای انتقال پایتخت نیز آرمانی به نظر برسد ولی همچنان میتوان از شانسی حتی اندک بهره ببرد و شهری جدید و ساخته شده نام بعدی پایتخت ایران را یدک بکشد.

 

انتقال پایتخت در رسانه ها

ابعاد رسانه ای گسترده ی بحث انتقال پایتخت بسیار گسترده بوده از ستون های طنز روزنامه ها تا برنامه های تلویزیونی یا مطالب مجلات همچنین که در گفت و گو های عامه نیز بحث بسیار داغ است و نکته ی جالب رقابت مردم شهرستان ها برای گرفتن این لقب طلایی است عنوانی که مردم شهرستان ها راهی برای بهبود وضعیت معیشتی شهر خود میبینند.

۶۵ درصد بینندگان مناظره تلویزیونی «انتقال پایتخت از تهران» موافقت خود را از طریق سامانه پیامکی این برنامه زنده اعلام کردند. در پایان این برنامه، 65 درصد بینندگان یعنی 303 هزار نفر با انتقال پایتخت از تهران موافق و 34.4 درصد یعنی 158 هزار نفر نیز اعلام مخالفت کردند.

این یعنی مردم یا حداقل مردمی که این برنامه را مشاهده کردند و رای دادند انتقال را راه نجاتی میبینند اگر از شهروندان تهرانی بوده اند مطمئنا نجات شهر خود را در گروی این مسئله و اگر از دیگر شهرستان ها بوده اند شاید بهبود وضعیت شهر خود را با انتقال پایتخت به آنجا در گروی این مسئله میبینند.


در پایان

با نگاهی کلی به تمامی موارد مطرح شده در بالا سوالات بی پاسخ زیادی باقی می ماند که شاید مهمترین سوالات مطرح شده راجع به عدم توجه به شهرهای ایران باشد مسئله ای که نه تنها ایران بلکه تمامی شهرهای ایران را در وضعیتی بحرانی قرار میدهد. همچنین شاید این بحث نیز مانند زندگی ماشینی شهرهایمان شده باشد بحثی که در آن از جنبه های انسانی و اومانیستی و اجتماعی صحبتی به میان نیامده است. شهری که باید برای زندگی مردم باشد با تمام وجود در حال بلعیدن آنها در خود است و مردم تنها ماشین ها و قربانی هایی متحرک در شهرها شده اند. مهمترین بحث بررسی کشور ایران است که با سرعتی تمام به سمت صنعتی شدن پیش می رود و در حال پشت سر گذاشتن انقلابی صنعتی (هرچند متفاوت از واژه ی آشنای انقلاب صنعتی اروپایی ) است.

انتقالی که شاید اکثریت مردم عامه با آن موافق باشند اما راه حل نباشد و شاید انتقال پایتخت پاک کنی که برای پاک کردن مشکلات نباشد بلکه در حال پاک کردن صورت مسئله است. در ایران شهری که در دود و آلودگی به سر میبرد در حال توسعه ی بدون برنامه است ، مشکلات متعددی چون ترافیک و مهمتر از آن تامین انرژی دارد، تامین آب دارد، تامین معیشت مردم دارد،تامین رفاه و تفریح مردم دارد فقط تهران نیست. همچنین که تضمینی نیز برای بهبود مشکلات تهران پس از انتقال پایتخت نیز وجود ندارد.

شاید توجه بیشتر به دیگر شهرها و همچنین ایجاد مرکز یا مراکزی کمکی برای تهران توجه بیشتر به توسعه ی شهر ها از جمله تهران، توزیع عادلانه تر ثروت در میان شهرها و بهبود زندگی مردم در همان نقطه ی زندگی خود جهت کاهش مهاجرت به تهران و یا حتی دیگر شهرهای بزرگ از مواردی باشد که بهتر است پیش از بحث انتقال پایتخت بررسی و حتی در مراحلی عملی بشوند.


سعی داشتیم در تمامی این ویژه نامه از دیدگاه های مختلف به این موضوع نگاه کنیم و فقط جنبه اطلاع رسانی داشته باشیم. نظر شما چیست؟ آیا شما با انتقال پایتخت موافق هستید؟ اگر در تهران و دیگر شهرهای ایران زندگی میکنید چه مشکلاتی دارید؟ به نظر شما راه حل بهبود مشکلات شهری در ایران چیست؟ نظرات خود را برای ما در زیر همین مطلب بنویسید و شما هم در جهت کامل تر کردن این موضوع در این بحث شرکت کنید.


 همچنین جهت دانلود نسخه PDF این ویژه نامه اینجا را کلیک کنید.


 ویژه نامه ی قبلی را هم از دست ندهید:

بهترین شهرهای جهان برای زندگی در سال 2013