سقوط امپراطوری رم در قرن پنجم بعد ازمیلاد مسیح رشد شهر نشینی را در اروپا برای ششصد سال متوقف کرد . پیشرفت اسلام در قرن هفتم و حملات مردم شمال اروپا در قرن نهم نیز باعث رکود تجارت و انزوای بیشتر جوامع اروپایی گردید . جمعیت شهری به روستا بازگشت و شهرها کوچک و بی اهمیت شدند . برده داری و فتوحات جنگی از میان رفت . نظام اجتماعی باستانی اندک اندک فرو پاشید و از خاکستر آن نظام جدیدی سر برآورد که آن را نظام فئودالی یا فئودالیسم خوانده اند .
در این دوران اساس حیات اجتماعی در روستا بود نه شهر . سرزمین به اقطاع های بزرگ تقسیم می شد که هر کدام را بک فیف Fief می خواندند که به یک خاندان نجیب زاده تعلق داشت .
اکثر مردم در روستاها بر روی زمین کار می کردند و سرف خوانده می شدند . سرف ها سهم معینی از محصول می گرفتند و حق داشتند نسل اندر نسل بر روی زمین کار کنند . و همینطور موظف به ماندن و خدمت کردن به ارباب خود ، از جمله انجام بیگاری برای او بودند. در آغاز رابطه سرف و لرد به صورت پیمان محدود به دوران حیات لرد بود . یعنی با پایان عمر ارباب سرف آزاد می شد ، اما با تثبیت نظام فئودالی این وضع عوض شد یعنی سرفها نسل اندر نسل وابسته به زمین و لرد شدند و حق ترک زمین و روستای خود را نداشتند و در صورتیکه فرار می کردند به شدید ترین وجهی مجازات می شدند . لردها راس و سرفها قاعده هرم قشربندی اجتماعی فئودالی را تشکیل می دادند .
با وجود این در دوران فئودالیسم شهرها کاملا از میان نرفتند . بلکه با جمعیت کم به بقای خود ادامه دادند . در آغاز شهرها در واقع فقط دراسم شهر بودند بیشتر قلعه بودند تا شهر حداکثر دو تا سه هزار نفر جمعیت داشتند . اغلب حتی از این هم کوچکتر بودند تا قرن نهم از آنجا که نه حکومتی در کار بود و تقریبا نه تجارتی شهرها بیشتر وظایف شهری خود را از دست داده بودند و نقش چندان مهمی در اقتصاد های اروپا ایفا نمی کردند .
پس از فروپاشی امپراطوری رم ، چندین قرن طول کشید تا حکومتهای پادشاهی ملی مجددا تاسیس شوند (اولین بار در فرانسه ) . در این فاصله تنها نهاد سرتاسری و فراملی کلیسا بود . به همین جهت این شهرهای کوچک به سرعت تحت حاکمیت اسقفها در آمدند . اساس حاکمیت کلیسای کاتولیک از طریق شهرهای رم قدیم بود . حال که امپراطوری از بین رفته بود اسقف ها قدرت دینی و دنیوی هر دو را تصاحب کرده بودند . شهر اروپای غربی ( civitas) که در دوران رُم باستان به معنای محل استقرار حاکم و پادگان امپراطوری بود در قرن نهم به بورگ(Bourg) تبدیل شد و معنای اسقف نشین (Episcopal City) را پیدا کرد .
از قرون یازدهم به بعد بتدریج شهرها روبه تجدید حیات گذاشتند . حرکت بسوی شهرها به وجود آمد . شهرهای جدید بسیار ساخته شد وبسیاری از شهرهای قدیمی رومی حیات دوباره از سرگرفتند . این تحول تحت تاثیر مستقیم جنگهای صلیبی ( جنگهای میان مسلمانان و مسیحیان ) قرار داشت . افزون بر این بعضی پیشرفتهای تکنولوژیک مثل بازسازی خیش های دوران رم باستان که در سه محور می چرخید و کم شدن جنگ های دائمی میان فئودالها نیز بی تاثیر نبودند . جنگجویان صلیبی برای جنگ با مسلمین به مرز جهان مسیحی آنروز یعنی بیزانس می رفتند و با شهرهای اسلامی نواحی فتح شده و زندگی موجود در آنها نیز آشنا می شدند .
شأن اجتماعی بازرگانان پایین و کارشان بسیار سخت بود . از ملک هر فئودالی رد می شدند می بایست حق العبور می دادند . روی زمین هر کس بازاری راه می انداختند باید مالیات و عوارض می دادند . اما با رونق گرفتن کارشان کم کم ثروتمند شدند و با استفاده از ثروت خویش اندک اندک جایگاه اجتماعی خود را ارتقا بخشیدند . به این ترتیب که مطابق سنت ،لردهای فئودال اجازه نداشتند زمین هایشان را بفروشند
ویژگی های کالبدی شهرها :
1- شهرهای قرون وسطایی به مقیاس امروز کوچک و به اندازه شهرک ها یا روستاهای امروزی بودند . حتی در آغاز دوره رنسانس جمعیت شهرها از 000/10 تا 000/30 نفر بیشتر نبود . حدس زده می شود که ونیز ،فلورانس ،پاریس ، میلان بعدها به 000/100 نفر هم رسیده باشند.
2- شهرها بر اساس اصول دفاعی مکانیابی می شدند . به همین جهت معمولا بر بلندی یا در جزایر ساخته می شدند . افزون بر این گرداگرد شهر بارویی بلند کشیده شده بودکه دارای دیواری بلند برجهای نگهبانی متعدد و چندین دروازه بود . در بسیاری مواقع خندقی نیز در حول شهر قرار داشت و پل متحرکی دروازه های شهر را به اطراف آن وصل می کرد .
3- جاده ها از میدان کلیسا بصورت شعاعی به دروازه ها ختم میشد و راههای جانبی به این راههای اصلی می پیوست شهر الگوی نامنظمی داشت . این الگو فایده دفاعی داشت تا دشمنی را که وارد شهر می شد سرگردان سازد . توپخانه و قلعه از شهر دفاع می کردند . از بالای قلعه روغن داغ بر سر مهاجمین می ریختند . جنگ تن به تن قسمت نهایی و تعیین کننده هر جنگی بود . خیابانهای پیچ در پیچ به شهروندان در مقابل مهاجمان نا آشنا برتری می بخشید .
4- اوایل آب فقط در چشمه یا چاه اصلی شهر پیدا می شد بعدها برخی شیوه های ذخیره آب پیدا شد که بسیار ابتدایی بود . فاضلاب در کوچه ها سرازیر می شد . در برخی نقاط اروپا توالت شناخته شده نبود .
5- مسائلی مثل تامین آب و حفظ بهداشت عمومی و محدودیتی که ضرورت استقرار شهردرون قلعه ایجاد می کرد . مانع رشدو بزرگی شهرها بود . در قرن چهاردهم رشد شهرها به بروز بیماریهایی واگیردار انجامید .
6- حمل و نقل با چرخ و گاری و درشکه فقط در جاده های اصلی بود بقیه کوچه ها عمدتا باریک و کم عرض بودند و فقط برای عابران پیاده و جابجایی سواره با اسب و الاغ مناسب بود ارتباط بین شهرها کند بود و تسهیلات حمل ونقل ناچیز ، به همین جهت سنتی در ساختن شهر به وجود آمده بود به این ترتیب که شهرها را طوری می ساختند تا فاصله آنها از یک روز سفر پیاده بیشتر نباشد تامواقع اضطراری بتوانند به هم کمک کنند .
7- در مرکز شهر کلیسا و دیر وجود داشت و همین عنصر بود که بر کالبد شهر غلبه داشت جلوی کلیسا همیشه میدان و فضای سبز و بازی وجود داشت که محل تشکیل بازار بود . بعدها نزدیک همان میدان مرکز صنوف و همین طور شورای شهر و دادگاه مستقل شهر(دادگاه مستقل وشورای شهر هردو امتیازاتی بودندکه بورژواها ازفئودالها گرفته بودند) شدند.
8- ضرورت حفظ گرما در هوای سرد و محدود بودن فضای شهر ( بخاطر وجود بارو و ناامن بودن زندگی خارج از بارو) باعث می شد که خانه ها را در یک ردیف و متصل بیکدیگر بسازند . کوچه های باریکی این ردیفهای خانه را ازهم جدا می کرد . در پشت خانه ها حیاط و باغچه وجود داشت . در خانه حیوان اهلی نگه می داشتند . طبقه اول به اصطبل و کارگاه و مطبخ اختصاص داشت محل زندگی و خواب معمولا طبقه دوم بود . بخاری دیواری و دود کش رایج بود . پنجره ها کوچک بودند و شیشه های ضخیم وخام داشتند . گاه نیز به جای شیشه از پوستهای شفاف روغنی استفاده می کردند . امکانات دفع زباله معمولا وجود نداشت . هر خانواده با زباله خود به نحوی کنار می آمد مصالح ساختمانی سنگ ، چوب ،حصیر و برگ و شاخه درختان و گل بود . به همین جهت آتش سوزی بسیار ساده اتفاق می افتاد و خود این امر انگیزه ای شد که بدنبال مصالح مقاوم تر به آتش باشند و سقف ها ابتدا گلی و بعدها از ترکیبات نفوذ ناپذیر ساخته می شد . کوچه ها معمولا سنگفرش بود و سنگفرش ها توسط خانه ها و ساختمانهای اطراف حفظ می شد .
تأسیسات مهم :
1- دانشگاه (university) : یکی از مهمترین نهادهای مو جود در شهرهای پیشرفته قرون وسطایی بود . این نهاد محصول همکاری اصناف و دیرها بود . ثروت طبقه بازرگان پشتوانه مالی و میراث علمی و دینی حفظ شده نزد راهبان پشتوانه علمی دانشگاهها بود بدیهی است که این داشنگاهها مذهبی بودند و فارغ التحصیلان آن کشیش محسوب می شدند . برخی از دانشگاههای مهم قرون وسطا طی قرنها باقی مانده و هنوز به حیات خود ادامه می دهند . دانشگاههای بولونیا ( د رایتالیا ) و پاریس ( در فرانسه ) در قرن دوازدهم و دانشگاههای کمبریج و سا لا ما نکا در قرن نوزدهم میلادی تاسیس شدند . هنوز هم بسیاری آثار و سنن قدیمی این دانشگاهها در دانشگاههای امروز اروپایی حفظ شده است ( ساختمانها ، پوشش ها ، عناوین ) .
2- بیمارستان (Hospital) : نیز یکی از نهادهای شهری است که در اواخر قرون وسطا در شهرهای اروپایی توسط کلیسا ها و دیرها و بویژه با مشارکت خواهران روحانی دست از دنیا شسته بوجود آمد .
3- کلیسا : خود کلیسا نیز یکی از تاسیسات مهم شهرهای قرون وسطایی محسوب می شد . نقش کلیسا در قرون وسطا دوگانه بود از یک سو تفتیش عقاید و سرکوب علم و فرهنگ و مستقیم یا غیر مستقیم گسترش خرافه با حیات کلیسا در قرون وسطا پیوند خورده است . از سوی دیگر در شهرها که محل سکونت شهروندان آزاد بود کلیسا و مذهب پیوند بخش و یگانه ساز اهالی بود بطوریکه گالیون مورخ شهر در کتاب الگوی شهری در این باره می نویسد : زندگی در شهرهای قرون وسطایی رنگ و بو داشت کلیسا به زندگی همگان معنا می بخشید زیرا تنها نهادی بود که همه می توانستند در آن مشارکت کنند و انگیزه و زیبایی به زندگی می داد و احساس مشارکت در آنها به وجود می آورد . مردم بازرگانان و صنعتگران و روستاییان در بازارهای شهر در هم می آمیختند و سرود زندگی و آزادی سر می دادند ( گالیون ،آیزنر، ص 38).
در دوره متاخر قرون وسطا قانون و دادگاه نیمه مستقل در بسیاری از شهرهای اروپای تثبیت شد و اندک اندک حکومت خود مختار محلی و شورای شهر هم پدیدار شد . شورای اصناف ، شورای شهر ،و دادگاه شهر در مرکز شهر ودر کنار کلیسا مستقر شدند و برای شهروندان امنیت و آزادی را به همراه آوردند . میان شهر و ده تضاد شدیدی وجود داشت . در عمده سرزمین که مناطق روستایی بود ، مردم به دو طبقه فرمانبر و وابسته و فرمانده و مستقل تقسیم می شدند .
فضاهای شهری قرون وسطی
برای دادن یک تصویر مختصر از تاریخچة فضاها میتوان به فضاهای موجود در قرون وسطی اشاره کرد. در قرون وسطی فضاهای ناشناخته شدهای وجود داشت از جمله: اماکن مقدس و اماکن آلوده، اماکن حفاظت شده و اماکن باز و بدون حفاظ، اماکن شهری و اماکن روستایی و… تمام این سلسله مراتب، تفاوتها و اختلاطها، فضایی به وجود میآورد که میتوان به اختصار آن را فضای مربوط به قرون وسطی نامید.
دگردیسی شهر قرون وسطی به شهر صنعتی بیشتر در حضور دودکش کارخانجات و منازلی متجلی می شود که شروع به استفاده از سوخت ذغال سنگ کرده اند.
شهر به تدریج توسه یافته و جمعیت آن حدوداً در فاصله زمانی پنجاه سال دوبرابر شده است. خیابان های وسیعی با خطوط مستقیم در شهر ایجاد شده اند که باعث توسعه و ایجاد محلات، میدان ها و پارکهای جدید شده اند.
تاسیسات زیربنایی شهری پیشرفت قابل توجهی یافته اند. دفاتر بزرگ اداری در رقابت با یکدیگر در شهر مستقر می شوند؛ بر تعداد سالن های تئاتر و کنسرت افزوده شده و اولین فیلم های سینمایی بر پرده ها ظاهر شده و مورد استقبال زیادی واقع می شوند.
فاضلاب شهری ایجاد شده و آبرسانی و لوله کشی گاز منازل توسعه بیشتری می یابند. خطوط سیم های برق و تلگراف در شهر ظاهر می شوند. کوچه ها شاهد گذرکردن اولین اتومبیل ها با موتورهای انفجاری و ترامواهای اسبی یا الکتریکی هستند. برای روشنایی معابر چراغ های گازی به طور فراگیر استفاده می شوند و جهت گرمایش منازل زغال سنگ جایگزین چوب می شود.
«معماری و شهرسازی با عرصه هایی سروکار دارند که گونه های مختلف فعالیت و ارتباط در چهارچوب های مختلف در آنها اتفاق می افتد. نحوه استفاده از فضا ،الگوی رفتاری استفاده کننده گان و سنن و فرهنگ آنان در شکل گیری فضاهای شهری نقش عمده ای ایفا میکنند. به بیان دیگر فضاهای شهری ظرف و بستر شکل گیری رفتارهای انسانی اند .
عرصه های تحقق این رفتارها در مقاطع مختلف زمانی به گونه های متفاوت نمود یافته اند ، در معماری روم فروم ها ، در معماری یونان آگورها و استادیوم ها ، در قرون وسطی میدان ها و گذرها و درشهرهای امروزی میادین ،مراکز خرید ، لبه ها و خیابانها، پارک ها و عرصه های عمومی شدند.
اصفهان در میان بلاد اسلامی از نظر شهر سازی نمونه ای کامل و در عین حال استثنائی است . نخست از اینرو که در دو دوره شهر سازی ، یکی متعلق به قرون وسطا و دیگری به دورة صفوی ، هر یک بطور آشکار و جدا از دیگری در ساخت آن دیده میشوددر قرون وسطی و خصوصاً با پیدایش شهرهای بزرگ در قرون دوازدهم تا چهاردهم، که با رشد زندگی شهری همراه بود. فضای شهری، از جمله خیابان و میدان، اهمیت بسیار یافت. فضای عمومی شهر نقش حیاط، به عنوان فضای باز مکمل ساختمان. را به خود اختصاص داد. جهت ساختمانها از نظر سازماندهی فضایی به بیرون متوجه شد و نمای اصلی نیز در بیرون قرار گرفت.
خیابانها در قرون وسطی ردیف به هم فشردة نمای ساختمانهای مسکونی چند طبقه بودند. طبقة همکف عموماً به کارگاه، انبار یا اسطبل اختصاص یافته و بخش مسکونی در بالا قرار میگرفت. فئودالیسم و کلیسا دو عنصر اصلی قرون وسطی به شمار می روند که مناسبات هر یک، آثار معینی در شهر ها بر جای گذاشته است. عناصر اصلی و مهم شهر ها در این دوره عبارتند از: فضاهای مذهبی، فضای تجاری و فضای حکومتی که نقش مهمی را در سازماندهی و مکان یابی میدان ها بر عهده دارند.
توجه عمیق به مفاهیم زیبایی شناسی در معماری و طراحی شهری، تاکید بر نظم و تقارن، به شکل و نظم کشیدن بی نظمی های قرون وسطی، باور عمیق به تاثیر در زندگی انسان از طریق به کارگیری نظم هندسی از نکات بارز شهرسازی این دوره است. شهر سازی مفهومی تازه یافته و اهتمام بسیاری از هنرمندان به عناصر اصلی عملکردی و پیوند ارگانیک آنها در زندگی شهری با یکدیگر معطوف می شود.
معناخانهسازی و شهرسازی قرون وسطی بنای باغشهرهای زمان ما بوده است از همان سدههای نخستین هجری، باغسازی به شیوه ایرانی به فراسوی مرزها میرود و به مرور زمان گستره خود را وسیعتر میکند.
باغهای زیبای اندلس (در قصر الحمرا) و باغهای باشکوه «کشمیر» نمونههایی از این باغهاست که تحت تأثیر باغسازی ایرانی شکل گرفتند؛ اما به طور کلی شیوه باغسازی در کشورهای شرقی از باغسازی ایران الهام گرفته است.
در کتاب «تاریخ تمدن»، نوشته «ویل دورانت» (قسمت عصر ایمان)، آمده است: باغ به سبک ایرانی مورد تقلید سایر ملل نیز قرار گرفت و هم در بین اعراب و مسلمانان و هم در هندوستان رواج یافت و در قرون وسطی موجب الهام اروپاییان گردید. در اروپای قرون وسطا که در شهرها باغ عمومی و فضای سبز مفهومی نداشت، بیشتر شهرهای ایران در محاصره باغهای سرسبز و انبوه به خود میبالیدهاند که پناهگاهی برای آسایش ساکنان آنها بوده است و از نظر زیبایی و طراوت در دنیای آن روز بی نظیر بودند.(سمانه ابولی)