منصوری، سید امیر

مقدمه
در شرایط امروز “هویت و منظر” شهر دو موضوع همتراز و معادل تلقی می‌شوند. هرگاه که بحث از “بی هویتی” شهر معاصر ایرانی مطرح می‌شود ناخودآگاه راه حل آن در ساماندهی سیمای شهری تصور می‌شود. گویی فرض بر اینست که اگر سیمای شهر به سامان شود، هویت نیز به شهر باز می‌گردد. اما در مقام عمل تحقق این فرضیه ساده با مشکلات بسیاری مواجه شده است.

تجربیات ناکام شهری در این حیطه نشان می‌دهد که نه هویت شهری محدود به سیمای شهر است و نه سیمای شهر محدود به نماها و پوسته‌های ساختمانی است که بتوان آن را با چند ضابطه و دستورالعمل ساده و کلی مثل تعیین مصالح نما یا فرم خاص پنجره‌ها، ساماندهی کرد. بنابراین لازم است مفاهیم واژه های سیما، منظر و هویت شناخته شده و رابطه میان آنها نیز مورد بررسی دقیق‌تر قرار گیرد.

چرا هویت؟

تجربیات یکه تازی مدرنیسم در نیمه اول قرن بیستم و افراط در خردگرایی مدرن و نگرش مکانیکی به حیات انسانی و نفی کامل تاریخ و معنویت منجر به از دست رفتن کیفیت‌های بسیاری در زندگی انسان شد که هویت شهر نیز از جمله آن‌ها شمرده می‌شود. از ابتدای دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی که اولین زنگ خطرها و هشدارهای صدمات جبران ناپذیر مدرنیسم مطرح شد حدود نیم قرن می‌گذرد. “مامفورد” در تحلیل خود، مسأله اصلی شهرسازی مدرن را مسأله فقدان هویت شهری تلقی نموده است :«شهرها در گذشته واجد وحدت بصری بودند و با فرم‌هایی که به تدریج پیچیدگی بیشتری می‌یافتند، شیرازه زندگی اجتماعی جوامع را به وجود می‌آوردند، ولی در شهرسازی معاصر، نظم خشک و مقیدی جای تنوع اجتماعی گذشته را گرفته است. شهرها زمانی از خود شخصیت و موجودیتی داشته‌اند، لیکن امروزه این شخصیت و موجودیت از میان رفته است و همه آن‌ها به توده‌های مشابه یکنواختی بدل گشته‌اند». (دانشپور، ۱۳۸۳)در طی این مدت همواره هویت از چالش‌های اصلی جوامع انسانی بوده است. این چالش‌ها در دو دهه اخیر با شکل گیری سونامی جهانی سازی از یک سو و خودآگاهی نسبت به ارزش خرده فرهنگ‌ها از سوی دیگر عمق بیشتری پیدا کرده است.

مسأله‌ی هویت در ایران

علاوه بر گفتگوهای کارشناسی و مقالات تخصصی، اهمیت موضوع هویت شهری در دو دهه معاصر ایران را می‌توان در رویکرد اصلی برنامه‌های سوم و پنجم توسعه در بخش شهرسازی و معماری و توجه آن‌ها به حفظ هویت ایرانی اسلامی (بومی) مشاهده کرد. در سیاست‌های کلی نظام در بخش شهرسازی و سند چشم انداز هم بحث هویت ایرانی – اسلامی مطرح شده است.در مقیاسی فراتر از دهه اخیر می‌توان گفت موضوع هویت همواره برای ایرانیان مسأله‌ای مهم در تاریخ فرهنگ و تمدن آنها بوده است.

شواهد و مطالعات تاریخی و جامعه شناسی تاریخی ایران نشان می‌دهد تمدن ایرانی از معدود تمدن‌هایی است که علی‌رغم مواجهه با تغییرات و پدیده‌های اجتناب‌ناپذیر، به روش‌های مختلف هویت فرهنگی خود را حفظ کرده است. (مطهری، ۱۳۶۲)در ایران تجربیات فرهنگی گذشتگان همیشه یکی از منابع و عوامل تأثیر گذار بر مشی فرهنگی بوده است، بطوری‌که می‌توان گفت هویت گرایی و توجه به ایرانی بودن و ایرانی سازی، راهبرد فرهنگی غالب در این سرزمین بوده است. این راهبرد در مقاطع مختلف تاریخی در فرهنگ ایرانی حضور داشته و دارد. تکیه بر هویت ایرانی و شیعی در دوره صفویه و تأثیر آن در معماری و شهر، تلاش برای احیای هویت ایرانی بعد از حمله مغول (دوره تیموری) و بعد از ورود اسلام به ایران (دوره آل‌بویه و سامانیان) مثالهایی است که نمونه های فراوان برای آن در تاریخ فرهنگ و تمدن ایران  وجود دارد. چالش هویت در دوران قبل از اسلام نیز سابقه دارد شعار ساسانیان برای تشکیل حکومت ساسانی احیای فرهنگ و تمدن پارسی بوده است که در دوره هخامنشی به اوج خود رسیده بود و بعد از حمله یونانیان در دوره سلوکیان و اشکانیان کم‌رنگ  شده بود. شعار مهم معماری و هنر ساسانی بازگشت به فرهنگ پارسی و تداوم الگوهای هنر و معماری هخامنشی بوده است.

به رغم این اهمیت و فراگیری، سوال هویت در دنیای امروز ایران به ویژه در حوزه معماری و شهر، پاسخی درخور، چه در حیطه نظر و چه در عرصه، عمل نیافته است. فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی در محیط شهری ما انعکاسی ندارد و نمونه‌های هویت ساز تمدن ایرانی جز در موزه‌ها و معدود تصاویر تاریخی یافت نمی‌شوند. منظر شهرهای ما نشانی از سابقه دیرین تمدن و هنر خلاق ایرانی ندارند. به نظر می‌رسد اولین مانع دستیابی به هویت مطلوب شهری، سوء برداشت‌هایی است که از مفهوم هویت شهری در میان ما وجود دارد. هویت در ادبیات جاری ما به عنوان مفهومی انتزاعی، سهل و ممتنع یاد می‌شود که دارای طیفی از مفاهیم مختلف است. پیران در مقاله “هویت شهرها غوغایی بسیار برای مفهومی پیچیده” حدود نوزده مفهوم برای هویت شهری را از میان منابع مرتبط فهرست می‌کند. (پیران،۱۳۸۴) اما به طور خلاصه دو برداشت از هویت شهری در ادبیات امروز حوزه شهر گرایی ایران غالب است. یکی هویت شهری را به کالبد و پوسته شهر یا مجموعه نماهای ساختمان‌های شهر و حتی منحصر به نوع مصالح نما می‌داند. برداشت دیگر اما هویت شهری را به “ماهیت کل شهر” یا تمام ویژگی‌های پیدا و پنهان شهر، از ویژگی‌های طبیعی و اقلیمی همچون منابع آبهای زیرزمینی گرفته تا ویژگی‌های اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی، فرهنگی، آداب و رسوم و مختصات کالبدی شهر نسبت می دهد. نه آن برداشت سطحی و ظاهر نگر و نه این برداشت جامع وجزءنگر، مبنای نظری کارآمدی برای مدیریت هویت شهر بدست نمی‌دهند. این مقوله در گام اول نیازمند مبنای نظری مناسبی برای تبیین راهبردهاست.

مفهوم هویت

هویت موضوعی است که به هنگام تغییرات یا مواجهه با موضوعات جدید و متفاوت که منجر به تغییر و تأثیرپذیری می‌شود، مطرح می‌گردد. به همین دلیل در زمان معاصر که سرعت تغییرات زندگی انسان چند برابر شده، هویت به معمایی دشوار تبدیل شده است. نقطه بحرانی در این معما، احراز هویت پدیده‌های پیچیده‌ای مثل شهر است که همواره در حال رشد و دگرگونی هستند. چه نسبتی باید بین وضعیت امروز یک پدیده با گذشته آن برقرار باشد تا صفت “این‌همانی” بر آن قابل اطلاق باشد؟ آیا تثبیت و تکرار برخی اجزا باعث احراز هویت می‌شود؟ در این‌صورت با تغییرات غیر قابل اجتناب چگونه باید برخورد شود؟ در فلسفه ایرانی – اسلامی مفهوم هویت به خوبی تبیین شده است و پاسخ این معما داده شده است. تعریفی که متأسفانه کمتر در نظریات معاصر مورد توجه قرار گرفته است. بنا بر اصل حرکت جوهری ملاصدرا هویت پدیده‌ها پویا و متغیر است یا به عبارتی «در جریان تغییر و حرکت موجودات، «هویت» آن‌ها ازبین نمی‌رود و از رهگذر حرکت، هویت جدید حاصل نمی شود به شرطی که حرکت آن پدیده امری تدریجی و اتصالی (پیوسته) باشد. شئ متحرک دمادم هویت نوینی می‌یابد و از مرز پیشین هستی خود فراتر می‌رود، اما و هزار اما، این هویت‌های نوین به دلیل اتصال و پیوستگی (تداوم) وجودی، یک هویت شخصی واحد را تشکیل‌ می‌دهند».( ایراندوست، ۱۳۸۷)

هویت یک پدیده، مرجع، اصل و ریشه‌ای است که با آن رابطه این همانی دارد و سوال از هویت، سوال از این رابطه و مرجع است. رابطه این همانی رابطه‌ای است با حضور توأم اتحاد و اختلاف که در آن اتحاد شرط اصلی و اختلاف شرط تکمیلی است. بنابراین می‌توان گفت معنی هویت به نوعی رابطه‌ای مرکب از دو قطبی‌های متناقض تداوم-تغییر، استقرار- استمرار، تشابه- تمایز و اشتراک- اختلاف است که در آن وحدت، تداوم، تشابه، اشتراک، ثبات و استقرار شروط اساسی و کثرت، تغییر، تمایز و اختلاف شروط تکمیلی هستند. در نتیجه هویت یا این همانی رابطه‌ای پویا و متناقض است.

با در نظر گفتن بعد زمان و فرآیند ذهنی ادراک، معنای هویت به “تاریخ و خاطره” نزدیک می‌شود و می‌توان هویت یک پدیده را معادل تاریخ آن پدیده در نظر گرفت. در این حالت اتحاد با تاریخ شرط اصلی و اختلاف با آن شرط مکمل برقراری رابطه این همانی است. پس هویتمندی در این معنا دارای دو ویژگی “اصالت”- به معنی اتحاد با گذشته- و “معاصر بودن” -به معنی هماهنگی با شرایط امروز- خواهد بود. به این ترتیب مؤلفه‌های سازنده هویت یک پدیده، اجزاء یا ویژگی‌هایی از آن هستند که در تغییر و تحولات گذشت زمان، تداوم داشته باشند؛ به بیان دیگر هویت‌مندی به معنای تداوم زمانی اجزا یا ویژگی‌ها در کنار برخی اجزا و ویژگی‌های متغیر است. بنابراین راه شناخت هویت، شناخت مؤلفه‌های تداوم بخش پدیده در طول زمان است.

نمودهای هویت شهر

بنا بر مفهوم مذکور، هویت شهر به معنای مجموعه ویژگی‌هایی است که در طول زمان حضوری مداوم در تعریف شهر داشته باشند و یک شهر علاوه بر پاسخگویی به تغییرات و نیازهای جدید در امتداد تاریخ خود قرار داشته باشد. این مفهوم هویت شهر مفهومی پویاست و لزوماً به تثبیت و تکرار اجزای خاص شهر منجر نمی‌شود. علاوه بر این مؤلفه‌های سازنده هویت شهر لزوماً نوع یا گونه خاصی از ویژگی‌ها و عناصر شهری از قبیل ویژگی‌های ظاهری شهر یا صفات ساختاری آن نیستند. بلکه همه عناصر سازنده شهر به شرط تداوم می‌توانند هویت ساز باشند. به این ترتیب ممکن است در شهری رنگ و مصالح خاص نما عامل تشخیص هویت باشد و در شهر دیگری فعالیت ها و آداب و رسوم خاص محلی.

با مرور نحوه شکل گیری پدیده شهر در طول تاریخ، این مفهوم هویت شهری تدقیق می‌شود : شهر در ابتدا حاصل تعامل انسان با طبیعت برای پاسخگویی به نیازهای اولیه خود مثل معیشت و امنیت است. در مرحله بعد جامعه انسانی با عبور از نیازهای اولیه، تصورات ذهنی خود را بر محیط منعکس می‌کند. برای نسل‌های بعدی شهر بخشی از محیط می‌شود که در ساخت ذهنی آن‌ها نقش آفرینی می‌کند. در مقابل جامعه جدید با ذهنیتی نو شونده ناشی از تحولات فرهنگی و معیشتی در ساخت شهر مداخله کرده و تلاش می‌کند آن را در انطباق حداکثری با خود قرار دهد. این فرآیند رفت و برگشتی روایت تعامل و تأثیرات دوسویه انسان- شامل نیازها تمایلات و ذهنیات – با محیط –شامل عناصر طبیعی و انسان‌ساز است. این همان تعریفی است که از منظر شهر به دست داده می شود. در این تعریف منظر شهر به عنوان کیفیتی محیطی محصول تعامل میان اجزاء متشکله محیط و سازنده کیفیت آن است. منظر شهر را به طور تجریدی می توان مرکب از سه جزء ذیل دانست :

۱٫ سیما و کالبد : شامل اجزاء و صفات ملموس و محسوس شهر نظیر سیمای زمین، شکل ساختمانها، مقیاس، بوها و صداها، مصالح، اندازه ها، گیاهان و اثاثیه و مبلمان شهری.

۲٫ فعالیت : اعم از کاربری‌ها و تنوع آن، جریان حرکت پیاده، ترافیک و جریان وسایل نقلیه، الگوهای رفتاری، تعامل میان مردم، شیوه زندگی، سرگرمی‌ها و اوقات فراغت.

۳٫  معنی : عوامل تداعی‌های فرهنگی شامل وقایع تاریخی و خاطره های جمعی. (رلف، ۱۳۹۰)

این تعریف از منظر شهر معادل مفهوم شهر در پاره ای از تعبیرات امروزین تلقی می شود. در این دیدگاه آنچه شهروندان به واسطه نمادهای شهر از آن ادراک می کنند منظر شهر است که با مفهوم کلی شهر در ذهن انسان برابری دارد. با این تفاوت که منظر به شهر خاص تعلق دارد و مفهوم کلی شهر به مطلق شهر، بدون وابستگی به مصادبق آن نظر دارد. تم ترنر در کتاب خود تحت عنوان شهر به مثابه منظر[۱] به این تشابه معنایی شهر و منظر شهر اشاره کرده است.

 

نتیجه

هویت شهر بر خلاف تصور غالب  به معنای سکون، تثبیت و تکرار اجزا شهر نیست بلکه از آنجا که ذات شهر توام با تغییر و دگرگونی است، حفظ هویت معادل تداوم تاریخی شهر توأم با هماهنگی با نیازها و شرایط جدید است. در صورت حفاظت صلب از تاریخ شهر، پویایی آن از میان می رود که این پدیده مفهوم شهر را از دست خواهد داد. طبع انسان نیز چنین چیزی را نمی پسندد و دفع می کند. در یک شهر هویت‌مند تعادلی مطلوب بین حفظ نمادهای پیشین با حس نوجویی برقرار است.

مدیریت و ارتقاء هویت شهری نیازمند چارچوبی است که سیمای شهر به عنوان بخش کالبدی آن را درکنار ابعاد فرهنگی و نیازهای کارکردی آن مدنظر قرار دهد. در نتیجه معنای سیما باید به منظر ارتقا پیدا کند. منظر شهر در تعریف صحیح، نه مجموعه‌ای از نماها و پوسته بناهای شهر بلکه منظومه‌ای از همه عناصر محسوس و قابل درکی است که بر حواس انسان تأثیر می‌گذارند و توسط مخاطب تفسیر و درک می شود.

برای دستیابی به هویت شهر باید از طریق شناخت عناصر منظر شهری دو قطبی های متضاد از قبیل وحدت-کثرت، تشابه-تمایز و استمرار-تغییر را به صورتی تعقیب کرد که توالی و اتصال حالات مختلف شیء در حال دگرگونی ملاحظه و ادراک شود. بدین ترتیب ضمن وقوع تغییر در شیء، که از مقایسه صورت امروز آن با وضع اولیه آن حاصل می شود، امکان اطلاق رابطه این همانی به صورتهای مختلف شکل تغییر یافته وجود خواهد داشت. این احساس که فرد بتواند میان صورتهای مختلف یک پدیده رابطه این همانی را محقق سازد موجب تلقی هویت است. هویتی که از تغییرات متصل یک شیء و دگرگونی تدریجی آن پدید آمده است.

منابع

  • ایراندوست، محمدحسین. ۱۳۸۷٫ “هویت از نگاه فیلسوفان”. پژوهشنامه شماره ۱۹(۹ تا ۳۲)، تابستان ۱۳۸۷، پژوهشکده تحقیقات استراتژیک.
  • پیران، پرویز. ۱۳۸۴٫ هویت شهر‌ها. فصلنامه آبادی(۶-۹)شماره۴۸ پائیز۱۳۸۴، مرکز مطالعاتی و تحقیقاتی شهرسازی و معماری.
  • تیموری، محمود. ۱۳۹۰٫ هویت، عامل دگرگونی شیوه های مختلف نوسازی در ایران. رساله دکتری، دانشگاه پاریس ۱، پانتئون-سوربن.
  • دانشپور، سید عبدالهادی.۱۳۸۳٫ “درآمدی بر مفهوم و کارکرد هویت محیط انسان ساخت”. فصلنامه باغ نظر(۵۹-۷۰) سال اول، شماره ۱، مرکز پژوهشی نظر.
  • رلف، ادوارد. ۱۳۹۰٫ مکان و حس لامکانی. ت : جلال تبریزی. تهران : نشر مترجم.
  • مطهری، مرتضی. ۱۳۶۲٫خدمات متقابل اسلام و ایران. چاپ دوازدهم، تهران : انتشارات صدرا.
  • منصوری، سید امیر. ۱۳۸۹٫ چیستی منظر شهری. مجله تخصصی منظر، شماره نهم، مرداد ۱۳۸۹٫
  • ————. ۱۳۸۲٫ نسبت هویت با سیمای شهر. فصلنامه مطالعات راهبردی.

[۱] کتاب city as landscape  توسط فرشاد نوریان به نام شهر همچون چشم انداز ترجمه و توسط سازمان اطلاعات جغرافیایی شهر تهران منتشر شده است. این عنوان با مفهوم مندرج در متن کتاب، که از ترجمه دقیق نام آن نیز بر می آید، انتخاب مناسبی نیست. اگر چه متن کتاب ترجمه روان و زیبایی دارد.