اگر در مسیر رفت و آمد روزانه خود به محل کارمان تصمیم بگیریم فقط به نمای ساختمانهای موجود و یا در حال ساخت بدنه خیابانها توجه بیشتری کنیم یک سوال اساسی به ذهن متبادرمی شود: نمای ساختمانها متعلق به کیست؟
کشور ایران که یکی از کهن ترین تمدنهای بشری را دارا است، از دیرباز مورد توجه جهانگردان داخلی و خارجی قرار داشته و علاوه بر صنایع دستی فراوان، بناها و ساختمانهایی با معماری چشمگیر و عظیم را در خود جای داده است که سبکهای زیبای معماری را به جهانیان عرضه کرده است؛ از ارگ بم، زیگورات چغازنبیل، تخت جمشید، پاسارگاد، طاق کسری و… گرفته، تا میدان نقش جهان، سی و سه پل و منارجنبان، مسجد جامع یزد، میدان امیر چخماق، محله فهادان و همچنین باغ فین و خانه بروجردی ها و گنبد سلطانیه و… تا برسیم به میدان حسن آباد و مسجد امام و میدان بهارستان و…، تا به امروز و ساختمانهایی نظیر مقابر شعرا در سراسر کشور و ساختمانهایی نظیر برج آزادی، ساختمان میراث فرهنگی و موزه هنرهای معاصر و… همگی ریشه در فرهنگ غنی هنر معماری اصیل ایرانی دارد و جای بسی خوشحالی است که تشکیلاتی نظیر سازمان میراث فرهنگی کشور متولی بخشی از این بناهای ارزشمند است که در واقع میراث بجا مانده از نیاکان، در این مرز و بوم هستند. مایه افتخار ماست که امروزه با تکیه بر این پشتوانه فرهنگی و هنری درجوامع دنیا به خود می بالیم. اما در کنار این افتخارات یک سوال دیگر در ذهن مطرح می شود: بناهای امروزین، چگونه مایه مباهات آیندگان خواهد شد؟
شلوغی کلان شهرها و مطرح شدن بحث های اقتصادی و بازار باعث شد تا ساختمانها از نظر تجارت و اقتصاد دارای بهایی گزاف گردند، قطعه بندیها و ایجاد حصارها و تفکیک کردن زمینها، خود حاکی از این مدعاست. در کنار هم قرار گرفتن ساختمانها و چسبیدن آنها به یکدیگر باعث شده ساختمانهای ما کمتر دارای چهار وجه مشخص بوده، آنچه که از یک بنا به دید و منظر اصلی بدل می شود تنها یک نماست و آن هم در اثر پیوستگی به یک دیوار که در واقع بدنه خیابانهاست تبدیل می شود.
با پیشرفت شهرنشینی در کشور، بحثهای طبقاتی شدن ساختمانها مطرح گردید و همین امر باعث شد که در کلان شهرها با واگذاری تراکم های ساختمانی، بناهایی بلند و چندین طبقه حاصل گردد. بدیهی است مشاغل جدیدی در این رابطه حاصل شد که گاهاً از تخصص مربوط منفک بوده اند و رونق این بازار، بسیار جذاب حرف مختلف قرار گرفت. شاید بررسی این موضوع از دو جنبه حائز اهمیت گردد: اول آنکه ساختمانهای قدیمی- که اکثراً بدون ملاحظات سازه ای و بدون داشتن یک پلان کارآی معماری طراحی گردیده بودند- تخریب شده و ساختمانهایی جدید با صرف هزینه های گزاف با مصالح امروزین و مقاوم حاصل گردید که اکثراً از نظر معمار ی و سازه، همچنین تأسیسات مکانیکی و برقی توسط مهندسین همین مملکت طراحی شده اند و در واقع زندگی شهرنشینی با ایجاد این نوع فضاها به سوی کمال رهنمون گردید، اما دوم آنکه وجود این ساختمانها خصوصاً در کنار خیابانهایی اصلی دیگر مقوله ای نیست که بدون برنامه ریزی دقیق و مدون حاصل گردد چراکه اگر به آیندگان خود بیاندیشیم و بدانیم ما نیز می بایست میراثی را برای آنها به یادگار بگزاریم، وظیفه سنگینی را به دوش خود حس خواهیم نمود. در این میان اگر نخواهیم بحث را مفصلاً وارد اصول شهرسازی کنیم و سعی نماییم کمی راحت تربحث را ادامه دهیم و فقط در این مقوله به بحث نماهای ساختمانها بپردازیم، باید اذعان داشت که در واقع نمای ساختمانها متعلق به مالکین آنها نیست! بلکه بخش عمده ای از بدنه خیابانهاست که آنهم متعلق به مردم است و حق مسلم هر شهروند است که در گذر از این خیابانها نماهایی زیبا، اصیل و برگرفته از فرهنگ و هنر کهن خود را ببیند اما چه تعهد و تقیدی برای طراحان و مجریان این ساختمانها وجود دارد؟
آیا هنگام طراحی و اجراء به حق مسلم شهروندان اندیشیده می شود؟ یا تنها سلایق شخصی معماران و در واقع کارفرمایان که در بسیاری از موارد متخصص این فن نیستند و ملاحظات فراوانی را نظیر بحثهای اقتصادی و تنها جذابیت بازار را در نظر می گیرند مطرح است؟ در این میان این احقاق حق چگونه باید صورت پذیرد؟ آیا نباید شهرداری کلان شهرها که سازمانهایی نظیر زیبا سازی و . . . را تحت نام خود رهبری می کنند، مقوله زیبا شناسی نماهای ساختمانها را بطور جدی پیگیری کنند؟ و آیا نبایست معماران هنرمند و صاحب سلیقه که در پروژه های بزرگ این مملکت صاحب نظر و مطرح بوده و بسیاری از این پروژه ها را هدایت نموده اند، به یاری طلبیده شده و در این امر اظهار نظر کنند؟
نگارنده معتقد است همانگونه که شهرداری ها بار سنگین بررسی و تصویب طرحهای معماری، سازه و تأسیسات مکانیکی و برقی ساختمانها را بدوش می کشند، و در بخشهای مختلف معماری و شهرسازی، زیباسازی و . . . فعالیت دارند، بخشی فعال را راه اندازی نموده که در آن موضوع منطق پلانها و سیرکولاسیون طبقات را با دقت بررسی کرده و بدین ترتیب پا فراتر از قوانین امروزی شهرداری ها در خصوص ساخت و سازها گذاشته و تنها به رعایت بر و کف و مساحت نورگیر و پیش آمدگی ها و . . . نپردازند پس از آن می بایست از متقاضیان، خصوصاً مالکین ساختمانهایی که در بدنه خیابانهای اصلی واقع شده اند طرحهای سه بعدی نمای ساختمان را خواستار گردند و پس از بررسی در یک هیئت کارشناسی (که می تواند مرکب از معماران و طراحان و هنرمندان بنام این مملکت باشد) و انطباق آن با محیط اطراف مجوز ساخت را صادر نمایند و بدیهی است ناظرین می بایست مجریان را ملزم به اجراء نمای ساختمان مطابق طرح تصویبی گردانند. بدین ترتیب علاوه بر اینکه هر یک از ساختمانها (حداقل ساختمانهایی که در جوار خیابانهای اصلی هستند) دارای هویت معماری ناب خواهند شد، بهره برداران آنها نیز استفاده بهینه ای از این فضاها خواهند نمود و از آن گذشته سلائق نه چندان ریشه دار موجود در ساختمانها کنونی بصورتی مدون، با برنامه و در عین حال زیبا و ماندگار میگردند. همین امر علاوه بر رونق بازار ساخت و ساز و ایجاد یک رقابت سالم، تولیدکنندگان مصالح ساختمانی را به سمت هر چه بهتر نمودن، متنوع ساختن و مطمئن کردن کالای خود رهنمون می سازد. در دیدگاه آینده بخشی از دین خود را به آیندگان ادا نموده و مایه مباهات آنان خواهیم شد. امید است نسل آینده نیز میراث گرانقدر خود را حفظ کرده و برای نسل ها ی بعد از خود به یادگار بگذارند .
فرشید فرهمند